سؤالات مربوط به فصل پانزدهم
«تشریفات صرف نذر»
خلاصهی سؤالات:
۱- یك نیاز و یك دعای تیغ برای چند تیغ.
۲- لزوم تجدید دعا برای تیغی كه دهن آن به غیر نذر بخورد.
۳- تجویز قطع و فصل اعضای قربان با تیغ دعا نخوانده.
۴- دعای قند شكن مستحب است.
۵- علت حرمت مغز سر گاو.
۶- تجویز شكستن سر گاو قربانی قبل از پختن.
۷- شبهه در مورد حرمت مغز سر گاو.
۸- منع شكستن سر گوسفند قربانی قبل از پختن.
۹- نظافت كلهی قربان قبل از پختن.
۱۰- وجه تسمیهی كلمهی «بعضی» در برهانالحق.
۱۱- پوست كله و پاچه دعای علیحده ندارد.
۱۲- شكنبه و روده حلاله و غیره دعا دارد.
۱۳- خوردن شكنبه و روده حلاله و غیره بدون دعا.
۱۴- فروش پوست قربان.
۱۵- چیزهایی كه نمیتوان به عنوان نیاز پوست خرید.
۱۶- نان قربانی باید به قدر لزوم باشد.
۱۷- مقدار نان خدمت.
۱۸- باقیماندهی نان خانگی كه یك قسمت آن به مصرف قربان رسیده.
- ملحقات۵۱۷
۱۹- غذایی كه روی آتش نذر پخته شود.
۲۰- مسح صورت با رطوبت دست.
۲۱- خلیفه و سایر جمنشین قبل از دعای رخصت حق برخاستن ندارند.
۲۲- سید میتواند نذری هم كه مطابق برهانالحق نباشد دعا دهد.
۲۳- عدم لزوم چشیدن سید از نذر، قبل از دیگران.
۲۴- دعا دادن نذر چند خانواده در یك جا.
۲۵- شركت در نذور عمومی – دادن نذر مال مصطفی به شیعه.
۲۶- آیا از قربانی كه طبق دستور برهانالحق نیست میتوان خورد؟
۲۷- مخلوط كردن آبگوشت دعا خوانده با آبگوشت دعا نخوانده.
۲۸- آیا سید میتواند نذر فردی خود را دعا دهد؟
۲۹- آیا میتوان قسمت نذر را پس داد؟
۳۰- خواندن دعای سفره قبل از اتمام تقسیم نذر.
۳۱- راجع به آب چرخ جم.
۳۲- موارد استثنایی كه اجازهی نوشیدن غیر از آب چرخ جم داده میشود.
۳۳- چرا در دعای رخصت نام مهدی صاحبالزمان میآورند؟
۳۴- چیزهایی كه بعد از اتمام صرف نذر باقی میماند.
مشروح سؤالات و جوابها:
سؤال ۱- در فصل پانزدهم برهانالحق صفحهی ۱۰۴ دستور دعا برای یك تیغ مرقوم فرموده، حال اگر چند تیغ باشد و یك نیاز تكلیف چیست؟ و روی چه فلسفهای است كه نیاز تیغ فقط یك دعا دارد و تكبیر هم ندارد؟
جواب- یك نیاز و یك دعای تیغ با انجام تشریفات دفعتاً واحده برای چندین تیغ كفایت میكند، چنانكه در یك جمع با انجام تشریفات واحد میتوان چندین نذر توأماً دعا داد.
اینكه نیاز تیغ فقط یك دعا دارد و تكبیر هم ندارد، استثنایی است
- برهانالحق۵۱۸
از قواعد كلی كه خود حضرت سلطان این استثناء را قائل شدهاند. یعنی همان شخص كه در سایر نذور، امر به تكبیر و دو دعا دادهاند، همان شخص برای نیاز تیغ به طور استثناء این چنین امر فرمودهاند. و اینكه فلسفهی آن را خواستهاید، گر چه فلسفهاش متعدد است اما به عقیده بنده باید اینطور باشد:
در بیابس پردی وری، حضرت سلطان هفتن را با خود شریك قرار داده فرمودند: «هر اركان و قانونی كه در روز بیابس گذاشته شود باید با تصویب سلطان و گواهی هفتن باشد». شاهد هم در كلام سرانجام بسیار است، یعنی هر مطلبی اول سلطان تصویب فرموده، بعد هم هفتن هر كدام علیحده به لفظ «مَرمو» گواهی در آن دادهاند. حتی اگر مطلبی در كلام سرانجام دیده بشود كه یكی از هفتن یا سلطان در آن گواهی نداده باشد، كلامخوانها آن كلام را از كلام سرانجام خارج میدانند و رد میكنند. به همین دلیل هم امر شده در نذورات اعم از نیاز یا خدمت یا قربانی تصویب سلطان و گواهی هفتن باید در آن باشد تا قبول شود. چنانكه در دعای پردی وری مینویسد: «و اشاره شاه (یعنی تصویب سلطان) و شرط بنیامین و ردای داود و قلم زرین پیرموسی و خدمت پاك رضبار… الخ». و اگر به اشارهی شاه تنها، یا اسم هفتن تنها بگویند، البته دعا محسوب نمیشود. به همین لحاظ باید دو دعا خوانده شود، كه دعای اول با قسمت سرجم خوانده میشود و به احترام خود سلطان است. و دعای دوم پس از قسمت دادن با جمعنشین خوانده میشود و با احترام هفتن است. تكبیر هم مختص خود سلطان است و معنی آن این است، ابتدا حمد و ثنای حضرت سلطان را نموده سپس
- ملحقات۵۱۹
اجازهی قبولی نذر را به وسیلهی دعا میخواهد؛ چنانكه در اول تكبیر میگوید «جمع رسید صلاح» یعنی پادشاه صلاح در دعا دادن دانستند. بنا بر این هر نذری دو دعا و تكبیر لازم دارد، اما دعای نیاز تیغ چون امر خود شاه بوده، و نذر یارسان هم نبوده، گواهی هفتن هم در آن نبوده، دیگر لازم به تكبیر و دو دعا نداشته است. چنانكه در دعای تیغ میفرماید «ها بنیامینا شریك او سرّی» و اسمی از هفتن برده نمیشود، فقط بنیامین در این قسمت شریك است، آن هم برای آوردن نیاز (۱) پای تیغ است كه خود بنیامین صاحبنیاز بوده یعنی نیاز دهنده. البته واضح است وقتیكه شاه خود امری میكند، دیگر خودش به خودش مدح و ثنا، و اجازه كه عبارت از تكبیر میباشد لازم ندارد. دعای دوم هم كه متعلق به هفتن است، مادامی كه هفتن حق گواهی در آن ندارد، دعای دوم لازم نیست. به همین جهت است كه دعای تیغ غیر از دعای معمولی است و تكبیر با دو دعا هم در نیاز آن نیست.
شاید غیر از مشروحهی فوق، فلسفههای دیگر هم دارد اما در اینجا بیش از این گنجایش شرح و بسط ندارد.
سؤال ۲- معمول است كه تیغ دعا خوانده شده، جز به اعضای نذر نباید با چیز دیگر تماس داده شود. حال اگر دهن چاقویی كه دسته دارد به هم گذاشته شد، آیا مجدداً باید دعا خوانده شود یا خیر؟
جواب- اگر غیر از گوشت نذر، دهن چاقو با هر چیزی تماس داده
- ۱-نیاز تیغی كه سر گاو و كله زرده را در بیابستها با آنها بریدهاند مختلف بوده، ولی به طور كلی از هفت قربانی بیخون خارج نبوده است.
- برهانالحق۵۲۰
شود، باید مجدداً دعای تیغ بر او خواند.
سؤال ۳- بعد از ذبح قربان كه باید با چاقوی دعا خوانده باشد، آیا سایر اعضای قربان را با شیء برندهی دیگر كه دعا خوانده نشده، میتوان قطع و فصل كرد یا خیر؟
جواب- قطع و فصل اعضای ذبیحهی قربانی با هر شیء برنده اشكال ندارد ولی ذبح قربانی باید با تیغ دعا خوانده باشد.
سؤال ۴- اگر كله قند سالمی جهت نذر آورده شود، آیا قندشكن او مانند تیغ قربان، دعا دارد یا خیر؟
جواب- كله قند سالمی كه نذر میشود برای حبه كردنش اگر دعای تیغ قربان بر قندشكن خوانده شود مستحب است نه واجب، یعنی برای احترام نذر بهتر است دعا خوانده شود، ولی اگر دعای تیغ هم خوانده نشود اشكال ندارد.
سؤال ۵- در فصل ۱۵ صفحهی ۱۰۶ مینویسد: «مغز سر گاو به روایتی حرام است»، آیا برای این موضوع كلامی موجود است؟
جواب- راجع به مغز گاو چنانكه در برهانالحق ملاحظه فرمودهاید به طور قطع و یقین اظهار نظر بر حرمت او نشده، مینویسد: «مغز سر گاو به روایتی حرام است» و آن روایت این است:
داود فرماید: «پیسای ویم بَتَر (۱) – هیچكسم ندی پیسای ویم
- ۱- میتر.
- ملحقات۵۲۱
بتر – چه برهی دیوان چند قطار اسْتَر (۱) – پوسه مرمو یار داود رهبر – حرام مغز گاو حلال مغز مر – پوگه سر گاو حرامشان كرد – هر چه مورو مارو او نظر». و نیز در بعضی از نسخههای كلام سرانجام به جای «حرام مغز گاو حلال مغز مر» مینویسد «حرام سرهی گاو حلال سرهی مر». حال به دستور این كلام بعضی فقط مغز سر گاو را به استناد «حرام مغز گاو» و بعضی تمام سر گاو را به استناد «حرام سرهی گاو» در قربان نمیگذارند، صحت و سقمش حق داند.
سؤال ۶- مطابق صفحهی ۱۰۶ كتاب برهانالحق، مغز سر گاو قربانی به روایتی حرام شده است و باید قبل از پختن، استخوان كله را شكافته مغز آن را بیرون آورند. و حال اینكه در سطور قبلی همان صفحه میفرماید: مفصل- های استخوان قربانی به طوری كه شكستگی پیدا نكند از یكدیگر جدا و در دیگ آب جوش ریخته شود. آیا این دو امر با هم مغایرت ندارند؟
جواب- چون در هر قواعد كلی (چنانكه قبلاً اشاره شد) ممكن است مستثنیاتی داشته باشد؛ كما اینكه در احكام مذهبی تمام ادیان اغلب دیده میشود یك حكم كلی عامی را، در مورد خاصی نقض موضوعی پیدا میكند. مثلاً نماز فریضهی یومیهی شریعت اسلامی كه در حال حضر شبانهروزی ۱۷ ركعت میباشد، در حال سفر مقصور میگردد، همچنین تحریم زن و شوهر در حال احرام حج، و قس علیهذا سایر نظایرش.
- ۱- در بعضی نسخ «چه رمه شاهی مدران…» نوشته شده است.
- برهانالحق۵۲۲
بنا بر این شكستن استخوان كلهی گاو قربانی هم حكم خاص است كه از حكم عام مستثنی گردیده. بعبارةٍ اُخری همان مقامی كه امر به نشكستن استخوان قربانی داده، همان مقام نیز استثنائاً برای درآوردن مغز گاو قربانی اجازهی شكستن استخوان كلهی گاو قربانی را داده است، و با یكدیگر مانعةالجمع نیستند.
سؤال ۷- اینكه در فصل پانزدهم صفحهی ۱۰۶ برهانالحق مینویسد: «و نیز مغز سر گاو به روایتی حرام است» به عقیدهی بنده مدعا و بیدلیل است و از این قبیل است موضوع آتش زیر دیگ و غیره كه همه تعبدی و تقلیدی و تشریع است.
جواب- راجع به مغز سر گاو، اولاً عموم اهل حق در این خصوص متفقالقول نیستند چنانكه مینویسد: «به روایتی حرام است». ثانیاً آن گروهی هم كه این عقیده را دارند، فقط از لحاظ یك فلسفهی خصوصی عرفی بر خود تحریم نمودهاند، نه حرام به طور مطلق و معنای شرعی (مانند گوشت خروس نخوردن سادات ذوالنوری)؛ بنا بر این هیچگونه جنبهی شرعی ندارد تا تشریع محسوب شود. و قضیهی آتش زیر دیگ هم به همین قیاس است. زیرا چنانكه كراراً به عرض رسید، هر عملی كه جنبهی عرفی دارد و منافات با احكام شرع هم نیست نباید با مباحث شرعی مخلوط نمود.
سؤال ۸- در فصل پانزدهم فقط اجازهی شكستن كلهی گاو داده شده، حال اگر كلهی گوسفند قربانی را قبل از دعا دادن به وسیلهی خلیفه شكسته و مغزش
- ملحقات۵۲۳
بیرون آورند، و سپس سر خالی از مغز را نزد سید جهت دعا دادن ببرند، آیا صحیح است یا خیر؟
جواب- به طور كلی اگر كلهی گوسفند قربانی با سایر اعضای قربان توأماً پخته گردد، و در وقت پاك و جدا نمودن استخوان از گوشت قربان نیز مغز كلهی گوسفند را خالی كرده و با گوشت قربان مخلوط نموده در جمع تقسیم و دعا خوانده شود صحیح است، و اگر غیر از این باشد صحیح نیست.
سؤال ۹- در فصل پانزدهم تأكید به تمیز كردن قربان دارد، حال شكستن پیشانی قربانی قبل از پختن جهت خارج نمودن كرمهایی كه در آن است جایز است یا خیر؟
جواب- خارج كردن كرمهای كلهی قربانی و تمیز نمودن آن به هر نحوی ممكن باشد باید قبل از پختن به عمل آید.
سؤال ۱۰- در برهانالحق صفحه ۱۰۵ شقوق مختلفهای برای مصرف كله و پاچه و شكمبه و روده حلاله ذكر شده است بدون اینكه صراحتاً تكلیف قطعی معین نماید، فقط در هر یك از شقوق مرقوم داشته «بعضی» چنان كنند. از اینرو موجب اختلاف نظر بین اشخاص گردیده، زیرا گویند در برهانالحق كلمهی (بعضی) بر هر موضوعی آورده شود منظور آن است كه آن موضوع صحیح نیست؟
جواب- اولاً ذكر كلمهی (بعضی) در برهانالحق، منظور صحیح نبودن آن نیست، بلكه منظورش خبر دادن به آداب و رسوم مختلفهی متداولهی بین جماعت اهل حق است، بدون اظهار عقیده بر صحت و
- برهانالحق۵۲۴
سقم آنها. ثانیاً برای شناسایی آنكه كدامیك صحیح است، ضابطه و ملاك اعتبار این است: هر یك از آن موضوعات (تحت عنوان بعضی) اگر با اركان بیابست پردی وری (به مستندات كلام سرانجام كه همیشه مورد عمل ما واقع است) تطبیق نمود، باید صحیح دانست، و هر یك غیر از این باشد، یا از احكام مستحبات، یا مباح، یا منهیات میباشد. مثلاً به آب چرخ جم دعای مخصوص خواندن از مستحبات، و كلاه در جم سر گذاشتن از مباحات، و خوردن بعضی را گوشت خنزیر و یا مشروب از منهیات باید شناخت.
اما راجع به كله و پاچه و شكمبه و روده حلاله به هر یك از شقوق مندرجهی در برهانالحق عمل شود صحیح است. فقط به هر ترتیب كه مصرف میشود، باید همانطوریكه در برهانالحق اشاره دارد، دعا خوانده شود.
سؤال ۱۱- آیا پوست كله و پاچه را باید جداگانه دعا داد یا خیر؟
جواب- پوست كله و پاچه مانند پوست قربانی است دعای علیحده ندارد.
سؤال ۱۲- اینكه در جوابیه از سؤال قبل مرقوم فرموده بودید «پوست كله و پاچه جزء پوست بدن قربان میباشد دعای علیحده ندارد»، آیا اعضای دیگر مثل شكنبه و روده حلاله و غیره كه داخل قربان نیست، دعای جداگانه دارد یا خیر؟ و اگر دارد چند دعا باید خوانده شود و دستورش چیست؟
جواب- از اجزای كله پاچه (اعم از شكنبه و روده حلاله و غیره)
- ۵۲۵ملحقات
یعنی آنچه قابل خوردن است و داخل دیگ قربانی نیست، غیر از پوست كله و پاچه كه در حكم پوست قربان است، بقیه دعا دارد. و دستور دعا خواندنش هم چنین است: خام یا پختهی آن نزد یك نفر سید میبرند، دو دعا با دعای رخصت روی آن میخواند، تكبیر و سایر تشریفات هم مانند جم قربانی ندارد. لیكن در وقتی سید دعای آن را میخواهد بخواند اگر شخصی از جنس ذكور كه تكبیر بلد باشد حاضر باشد مستحب است تكبیر بگویند، و اگر حاضر نبود احتیاج ندارد.
سؤال ۱۳- در قربانی خونریزان (سرشاهی)، چند نفر شكمبه و بعضی از اعضای حلالی كه داخل قربان نمیكنیم، بدون اینكه دعای جداگانه بر آن اعضاء خوانده شود خوردهاند، آیا در این مورد باید كفاره بدهند؟
جواب- دعای چیزهای حلالی كه داخل قربانی نمیكنند چون مستحب است، از اینرو در این مورد بخصوص هم خوردنش كفاره ندارد.
سؤال ۱۴- آیا بعد از ختم دعای قربانی، پوست قربان را میتوان به اهل شریعت فروخت؟
جواب- چنانكه در كتاب برهانالحق صفحهی ۱۰۶ سطر ۷ به آن اشاره شده، پس از ختم دعای قربانی، به هر كس فروخته شود اشكال ندارد.
سؤال ۱۵- در كتاب برهانالحق صفحهی ۱۰۶ سطر ۸ راجع به نیاز پوست چنین مرقوم فرموده: «از وجهش چیزی غیر از آنچه به قربان میشود
- برهانالحق۵۲۶
خریده… الخ». سؤال بنده این است آیا با این وجه چیزهایی كه قربان نیستند ولی در حكم قربان هستند میشود خرید؟
جواب- چنانكه در برهانالحق صفحهی ۱۲۵ سطر ۱۸ مندرج است (ماهی، جوز، گرده، انار) در حكم قربانی هستند. نظر به اینكه هر یك به علت خاصی (به حكم قربان) محسوب شدهاند بنا بر این جز (انار) بقیه را نمیتوان به جای نیاز پوست صرف نمود.
سؤال ۱۶- در برهانالحق صفحه ۱۰۶ سطر ۱۹ مرقوم شده: «نان جهت قربانی به قدر لزوم باید باشد»، ولی دنبال آن میفرماید: «ولو برای خروسی هم باشد كمتر از یك من جایز نیست». حال كدامیك صحیح است؟
جواب- جملهی اول كه مینویسد: «به قدر لزوم» اصل دستور است. و اینكه در جملهی دوم نوشته شده: «ولو برای خروسی هم باشد كمتر از یك من جایز نیست»، از باب احتیاط است. زیرا اگر به اهل جمع نشین غذای آبگوشت با نان داده شود شاید بیش از این مقیاس نان لازم باشد.
سؤال ۱۷- مقدار نان برای خدمت آیا میشود از یك من كمتر باشد؟
جواب- برای خدمت و قربان باید به قدر لزوم نان تهیه كرد، بنا بر این كمتر از یك من یا بیشتر اشكال ندارد.
سؤال ۱۸- از نانی كه در منزل موجود است و عنوان نذر هم ندارد اگر مقداری جهت كمبود نان قربانی یا خدمت بردارند، آیا باقیماندهی آن
- ۵۲۷ملحقات
نان را میتوان بدون دعا دادن مصرف نمود؟
جواب- اشكال ندارد.
سؤال ۱۹- طبق دستور برهانالحق (صفحهی ۱۰۷ سطر ۵) غذایی كه روی آتش نذر گرم یا پخته شود، باید آن غذا را دعا دهند و بعد از آن بخورند. سؤالات بنده این است: ۱- این غذا یك دعا دارد یا بیشتر، حضور خادم لازم است یا خیر؟ ۲- اگر غذایی كه روی آتش نذر گرم میشود از قسمتهای نذر دعا خواندهی سابق باشد، آیا نیاز به دعای مجدد دارد؟ ۳- اگر كسی در ضمن پختن یا گرم كردن نذر جدید بر روی اجاق گازی یا اجاق نفتی شخصی، خواست غذای معمولی خود را هم روی آن اجاق گرم كند، به چه طریقی عمل كند كه آن غذا نیاز به دعا خواندن نداشته باشد؟
جواب- اولاً – چون كه تشریفات آداب كامل انعقاد جمع بر آن مترتب نیست، یك مرتبه دعا خواندن بدون حضور خادم هم كافی است، ولی از باب استحباب یعنی مستحب بودن اگر دو مرتبه دعای نذر با دعای رخصت روی آن غذا خوانده بشود بهتر است؛ اما اعم از اینكه خادم داشته باشد یا خیر، مطلقاً تكبیر ندارد.
ثانیاً – قسمت نذر دعا خواندهی سابق هم اگر روی آتش نذر دعا نخواندهی فعلی گرم نمایند، باید مجدداً طبق دستور فوقالذكر دعا خوانده شود.
ثالثاً – اگر كسی روی اجاق گازی یا نفتی و غیره نذری را گرم كرد یا پخت و بعداً خواست غذای معمولی روی آن اجاق بگذارد، كافی است كه نذر را برداشته اجاق را خاموش كند و بلافاصله روشن نموده، غذای
- برهانالحق۵۲۸
معمولی را روی آن اجاق بگذارد، صحیح است. البته این در صورتی است كه مادهی سوخت اجاق از پول نذر تهیه نشده باشد و متعلق به خود شخص باشد.
سؤال ۲۰- در كتاب برهانالحق صفحهی ۱۰۸ سطر ۱۷ مرقوم فرموده: «و با رطوبت دست و خواندن همان اسماالله (اول و آخر یار) صورت را مسح نمایند». اشكال شده كه دست شسته در جم اگر به صورت بمالند ممكن است كراهت داشته باشد.
جواب- كسی كه به جم مینشیند باید قبل از ورود به جم در خارج، دست و صورتش كاملاً با صابون یا شیء پاك كنندهی دیگر شسته و تمیز نماید، آنگاه به جم بیاید. بنا بر این كثافتی در صورت باقی نمیماند تا مسح كشیدن آن كراهت داشته باشد.
سؤال ۲۱- طبق دستور برهانالحق تا پایان جم هیچكس از جمنشین حق برخاستن ندارد، آیا خلاف اركان نیست كه در بعضی از جمها، قبل از دعای رخصت، خلیفه یا سایر جمنشین برخاسته به پالاویچ میایستند؟
جواب – اشخاصی كه در جمع نشستهاند اعم از خلیفه و غیره تا دعای رخصت خوانده نشود، اجازهی برخاستن یا نشستن، غیر از رسوم جمع، ندارند.
سؤال ۲۲- بنده یكی از سادات اهل حق و تابع برهانالحق هستم. اگر كسی نذرش مطابق دستور برهانالحق كه همان دستور پردی وری است نبود، آیا میتوانم آن نذر را دعا ندهم؟
جواب- چنان كه قبلاً هم در این خصوص جواب دادهام، هر سیدی
- ۵۲۹ملحقات
مكلف است نذر هر كسی كه به او مراجعه مینماید دعا بدهد. النّهایه اگر شخص نذر دهنده تمكین به رهنمایی سید دعا دهنده نمود كه آن را با دلایل منطقی رهنمایی نماید، و در غیر آن صورت سید وظیفهی دعا دادن را باید انجام دهد و بس.
سؤال ۲۳- سیدی كه دعای نذر میدهد معمولاً مرسوم است، اول خودش از آن نذر یا لااقل آب چرخ جم آن نذر میچشد، آنوقت دیگران از آن نذر میخورند. آیا چنین رسمی صحیح است یا خیر؟
جواب- همینقدر كه دعای نذر خوانده شد اعم از اینكه سید دعا دهنده از آن بچشد و یا نچشد، حتی اگر اجازه بدهد یا ندهد هر كسی میتواند از آن نذر بخورد.
سؤال ۲۴- مطابق فصل پانزدهم برهانالحق باید نذر مهر به جم برده شود. اما در بعضی موارد مانند خدمتهای نیت یا قاویت بعد از عید، چندین خانوار به یك جمع میبرند. آنگاه در وقت صرف نذر، با اینكه ظرفهای نذور همگی به حضور آورده میشود، ولی برای قسمت كردن، از نذر هر ظرفی مقداری برداشته در یك ظرف ریخته به جمعنشین تقسیم میشود. بقیهی نذر هر خانواری در همان ظرف باقی مانده، و بعد از ختم جمع به خانهاش میبرد. آیا چنین عملی صحیح است یا خیر؟
جواب- صحیح است اشكالی ندارد.
سؤال ۲۵- اشخاصی كه طبق دستور برهانالحق كه مطابق بیابست پردی وری است آداب نذر را انجام ندهند، آیا میتوان در نذور عمومی مانند عید
- برهانالحق۵۳۰
قربان (۱) و خونریزان (۲) و غیره با آنها شركت نمود یا خیر؟ آیا از نذر مال مصطفی میتوان به شیعه داد؟
جواب- چنانكه قبلاً هم در این خصوص اشاره شده بود، شركت كردن در نذرهای عمومی، همچنین مجالس نذر هیچگونه اشكالی ندارد، زیرا نذر به نیّت حق است. به هر ترتیبی مصرف شود حق به حقدار میرسد.
نذر مال مصطفی هم اگر شیعه كه احترام آن بتواند نگه دارد و عقیدهمند باشد، به او بدهید عیب ندارد. چون كه در كلام حقیقت فرقی بین مال مصطفی و سایر نذرها نگذاشته است، فقط به طور كلی میفرماید «نذر به خار یا خارجه ندهید» و مقصود از خار یا خارجه اشخاصی است كه عقیده به نذر ندارند و احترام آن را نگه نمیدارند.
سؤال ۲۶- اشخاصی كه قربانیشان طبق دستور برهانالحق صرف نمیكنند، مثلاً اعضای حرام مانند خایه و سپرز و غیره داخل قربانی میكنند و یا آبگوشت را قبل از دعای گوشت قربانی دعا میدهند، آیا ما میتوانیم از آن قربانی و یا از آن آبگوشت (قبل از دعای گوشت قربانی) بخوریم؟
جواب- البته كسانی كه به دستور برهانالحق كه مطابق سرانجام بیابست پردی وری تألیف شده است، اگر عمل نمیكنند حسابشان با
- ۱- اصولاً صرف قربانی عید قربان به حال اجتماع یا انفراد اشكال ندارد، ولی بهتر است اغنیاء به طور انفراد و فقراء به حال اجتماع انجام دهند. قربانی عید قربان به عشق همان اسمعیل پیغمبر و به قانون اهل حق باید صرف شود.
- ۲- اگر از پول خونریزان كمی باقی ماند و به اندازهی قربانی یا گرده نشد، اشكال ندارد به نیاز هم داده شود؛ آن هم حتیالامكان به نیازی كه قربانی بیخون محسوب است داده شود بهتر است، و اگر هم ممكن نشد هر نیازی باشد، اشكال ندارد.
- ۵۳۱ملحقات
حضرت سلطان اسحق است، ولی شما نباید به نذر بیاحترامی كنید. بنا بر این از نذرشان و آبگوشت نذرشان با كمال احترام بخورید و بر شماها هیچگونه حرجی نیست.
سؤال ۲۷- آیا آبگوشت خروس نذری كه دعا خوانده شده میتوان در آبگوشت خروس نذر دیگری كه هنوز دعایش نخواندهاند داخل كرد و از آن آبگوشت خورد؟
جواب- هر خروس نذر تا گوشتش در جمع دعا خوانده نشود، نمیتوان آبگوشت آن را با داخل كردن آبگوشت دعا خواندهی خروس نذر قبلی، خورد.
سؤال ۲۸- آیا سید میتواند نذر مستقل خود را كه با نذر كسان دیگر شریك نباشد، خودش دعا بدهد یا خیر؟
جواب- به طور كلی مستحب است هر سیدی جهت دعا خواندن نذر فردی خود به سیدی دیگر رجوع نماید. مشروط به اینكه، اولاً دسترس به سیدی دیگر داشته باشد، ثانیاً با نذور دیگر توأم یا شریك نباشد. اینكه گفته شد «مستحب است» یعنی امر وجوبی نیست. زیرا به سید اهل حق مطلقاً اجازهی خواندن دعای نذر داده شده است، اعم از اینكه آن نذر مربوط به خودش یا كسان دیگر باشد. مضافاً چیزی كه به نام نذر و به قانون كلام سرانجام مصرف شود تعلق به حق دارد نه نذر كننده. و در برهانالحق هم كه ذكری از این مسأله نشده است به علت همین است كه مستحب است نه واجب.
- برهانالحق۵۳۲
سؤال ۲۹- كسی توافق اخلاقی با كسی نداشته باشد، اگر آن كس برایش قسمت نذر بفرستد آیا میتواند آن قسمت را پس بدهد یا خیر؟
جواب- قسمت نذر هر چه هست و از هر كس باشد، پس دادن آن بیاحترامی به نذر است و گناه دارد.
سؤال ۳۰- اغلب میگویند از زمانی كه بودهایم و از بزرگان و پدرانمان دیده و شنیدهایم، همیشه پس از خاتمهی تقسیم نذر، آنوقت دعای سفره را خوانده و جم را ختم مینمایند. حالیه شماها هنوز تقسیم نذر به اتمام نرسیده جم را ختم مینمایید. آیا این عمل برخلاف دستور پردی وری نیست؟
جواب- راجع به اینكه قبل از خاتمهی تقسیم تمام نذر یا بعد از آن، دعای سفره را خوانده و جم را ختم نمایند، هر دو صحیح است. به دلیل اینكه اصل اساسی دستورات جمع عبارت است از انجام تشریفات ختم جمع، نه اتمام قسمت كردن نذر. و انجام آن تشریفات هم بدین ترتیب است:
اولاً – جمعنشین باید با پاكی قلب و بدن و لباس، و نیستی و ادب و احترام و خضوع و خشوع و خلوص نیّت وارد جم شوند.
ثانیاً – از اعلام انعقاد رسمیت جم تا ختم آن، دو زانو و دست به سینه و سر به زیر در جم بنشینند.
ثالثاً – از اول تا آخر یعنی از هنگام انعقاد تا ختم جم، ذات حق را در جم حاضر و ناظر بدانند، به طوری كه تمام افكارشان متوجه جلب رضایت حق باشد.
- ۵۳۳ملحقات
رابعاً – با حضور قلب و تمركز فكر، لاینقطع مشغول عبادت و ذكر (اعم از خفی یا جلی) باشند.
خامساً – همانطوریكه اشخاص نمازخوان در شریعت، تا ختم نماز به اطراف خود نمینگرند و با كسی تكلم نمینمایند و چیزی نمیخورند و نمیآشامند، جمنشین هم تا ختم جم باید چنین باشد (به استثنای سید و خلیفه و خادم كه اجازهی تكلم با همدیگر به حد ضرورت آن هم آهسته دارند).
بنا به مراتب، اگر ممكن است اهل جمنشین تا آخر قسمت كردن نذر و ختم جم، به این حالت و كیفیّت ادامه دهند و خسته نشوند البته بهتر است، چه، اجر بیشتری میبرند. ولی اگر امكان ندارد، پس بهتر است بعد از قسمت دادن به جمنشین و انجام تشریفات ختم جم، بقیهی نذر را قسمت نمایند. و از طرفی مزیّتی كه در این هست آنكه: صاحب قسمتهای نذر (اعم از جمنشین و سایرین) وقتی از قسمتهای خود بهرهمند میشوند كه تمام تشریفات آداب جم (از قبیل دعای سفره و دعای رخصت و غیره) بر آن نذر برای فرد فرد قسمتهای همگی انجام یافته است. یعنی اثرات خواص دعاها و اركان نذر برای خورندهی نذر به كمال رسیده است.
مضافاً قطع نظر از ترجیح و مرجحات هر یك از آنها، چون در هر دو دستور، تجویز هست دیگر جای چون و چرا باقی نمیماند. مانند نماز خواندن شیعیان اسلام كه جایز میدانند پنج مرتبه نماز فریضهی یومیه را، در پنج وقت جداگانه (مانند اهل تسنن) بخوانند؛ و یا اینكه نظر به تسهیل امر، بین وقتهای ظهر و عصر، همچنین مغرب و عشا جمع
- برهانالحق۵۳۴
نموده پنج وقت را در سه وقت قرار دهند.
سؤال ۳۱- اگر قدح دوم آب چرخ جم كه قبلاً در جم آوردهاند كفایت جمعیت را نداد، آیا میتوانند قدحهای دیگری از آب به جمع آورند؟ و در صورت اخیر آیا لازم است كه برای قدحهای بعدی دعای آب چرخ جم تكرار شود؟
جواب- اگر ظرف دوم كه قبلاً در جم آوردهاند كافی نبود، میتوانند هر چقدر كه آب لازم باشد به جم بیاورند.
دعا خواندن بر روی همان قدح اول كافی است و بقیهی قدحها دیگر دعا لازم ندارند.
سؤال ۳۲- در جمع قربان یا خدمت، بعد از خواندن دعای اول و دوم كه به جمع رخصت داده میشود از قسمت خود بخورند، اگر كسی تشنه شد و یا لقمه به گلویش گیر كرد، آیا میتواند آب بنوشد؟ یا اینكه باید صبر كند تا موعد آب چرخ جم برسد؟
جواب- در حال تشنگی عادی باید صبر كند تا موعدی، كه آب چرخ جم به او برسد. ولی در حال غیر عادی و اضطرار كه بیم خطر باشد (مانند لقمه به گلو گیر كردن و امثالهم) میتواند با اذن جم، آب بخواهد و بنوشد.
سؤال ۳۳- در كتاب برهانالحق صفحه ۱۱۶ سطر ۱۶ راجع به دعای رخصت برای بنده این چند سؤال پیش آمده است كه حضورتان تقدیم میدارم: ۱- روی چه فلسفهای است كه در دعای رخصت اسم حضرت مهدی صاحب الزمان آمده است؟ ۲- سیدی كه بعد از انعقاد حلقهی ذكر میرسد و در
- ۵۳۵ملحقات
پشت جمع میایستد، آیا میتواند در حال ایستاده دعای رخصت بخواند؟ ۳- پس از انعقاد جمع اگر سید دعای رخصت برای برخاستن خادم بخواند، آیا بقیهی جمعنشین مشمول آن دعای رخصت میگردند یا فقط اختصاص به خادم دارد؟
جواب- ۱- چون بیابس پردی وری تجدید بیابس ساج ناری است، و بیابس ساج ناری هم بعد از غیب شدن صاحبالزمان و با حضور او در زیر ساج نار صورت گرفته، بدین لحاظ اسم ایشان در دعا، اعم از دعای مرخصی یا بر دعاهای دیگر تجویز شده است.
۲- سید نمیتواند دعای رخصت را در حال ایستاده بخواند، اما میتواند در پشت حلقهی جمع نشسته و دعای رخصت بخواند.
۳- وقتی دعای رخصت داده شد شامل تمام اهل جمع میشود، اختصاص به خادم تنها ندارد.
سؤال ۳۴- چیزهایی از قبیل هیزم و نمك و آرد و نظایر آن كه جهت تهیهی نذور خریداری میشود، اگر بعد از صرف نذور مقداری از آنها باقی ماند چه دستوری میفرمایید؟
جواب- اشیاء غیر خوراكی را میتوانید به مصرف نذور بعدی برسانید، و چیزهای خوراكی مانند آرد و غیره را توسط سیدی، جداگانه دعا خوانده به مستحق بدهید.