مقدمه
بسمالله الرحمن الرحیم – بعد از حمد و ثنای باریتعالی و درود بر انبیاء و مقربین خدا. غرض از تحریر این تسطیر آنكه چون این حقیر نورعلی الهی فرزند مرحوم حاج نعمتالله راجع به مسلك اهل حق در نتیجهی مطالعات ممتده و تحقیقات ممكنه اطلاعاتی كسب نموده، روی این اصل بنا بر تمایل جمعی از دوستان با اینكه بضاعت علمی ندارم و اطلاعاتم محدود است لذا به قدر فهم خود شمهای از رئوس مطالب و حاق واقع مسلك نامبرده تحت فصولی چند اختصاراً معروض میدارد . امید است خوانندگان محترم از سهو و خطا و نارسایی انشاء غمضعین فرمایند (هر كس به قدر فهمش فهمیده مدعا را).
اما اینكه عرض شد حاق واقع برای احتراز از مفهوم مخالف آن است زیرا از آن جایی كه جماعت اهل حق در امور شرعی تابع شریعت اسلام هستند، غیر از قرآن و سایر كتب مذهبی اسلامی كتاب مدونهی دیگری كه به منظور ضبط تاریخ و حفظ سایر دستورات مسلكی به طبع رسیده باشد در دست ندارند تا مصون از اشتباهات باشند؛ همین سبب شده است گروهی سادهلوح اهل حق به علت بیاطلاعی از مبانی عقاید خود
- برهانالحق۲
و معاشرت و همسایگی با فرق مختلفهی دیگر (مانند علیاللهی (۱) ها و غیره) بدون اینكه خودشان هم متوجه شده باشند اختلاط و امتزاج و انحراف مهمی در اساس مسلكشان به وجود آمده است. مثلاً شاید بعضیها خود را علیاللهی میدانند و شبه ذلك و حال اینكه غالی و مشرك نیستند.
بنا به مراتب آنچه را برخلاف اصل حقیقت مسلك اهل حق واقعی اشتهار دارد از موضوع بحث این كتاب خارج و به هیچوجه ذكری از آن نخواهد شد (مگر بر سبیل حكایت) و آنچه را به احتمال قوی مقرون به حقیقت تشخیص داده شده، در اینجا مینگارد. چه تحقیقاتی كه به عمل آوردهام به استناد مستندات زیر است، حال تا چه حد صحیح باشد خداوند داند « وَاللهُ سَمیعٌ عَلیمْ » (۲) .
۱- اخبار متواترهی شفاهی موثقین و مطلعین بزرگان اهل حق.
۲- فرمایشات منتسبه به سلطان اسحق مؤسس مسلك اهل حق و یاران مقرب زمان ایشان، همچنین بزرگان قبل از ایشان (از شاه خُوشین (۳) و غیره) معروف به كَلام سَرْاَنْجام یا كَلام خَزانَهْ كه گویند حجّیت دارد.
۳- گفتار سایر بزرگان اهل حق بعد از زمان سلطان اسحق است كه از حیث سندیّت در مرتبهی دوم كلام سَرْاَنْجامْ محسوب است.
۴- بعضی از تألیفات مرحوم پدرم حاج نعمتالله.
۵- مستنداتی است كه از انطباق مسائل مسلك اهل حق با سایر
- مقدمه۳
كتب مذهبی و فلسفی و عرفانی و تاریخی و علمی و ادبی و لغوی در خارج مأخوذ گشته.
لذا با در نظر گرفتن مستندات مذكوره آنچه نوشته میشود بدون اعمال حب و بغض و اظهار عقیدهی شخصی است. البته تشخیص صحت و سُقم مطالب به قضاوت محققین واگذار میگردد، چرا امكان تحقیق و قوّهی فهم بنده بیش از این نیست «لَیْسَ لِلْاِنْسانِ اِلّا ما سَعی» (۱) . ضمناً از مطلعین و محققین و منتقدین محترم مستدعی است هر گونه اطلاعات یا تحقیقات یا انتقادی در این خصوص به نظرشان میرسد اعلام فرمایند مزید تشكر و امتنان است، زیرا قصد نگارنده از این نگارش فتح بابی برای تحقیقات است نه تبلیغات.
در اینجا لازم شد این نكات را نیز متذكر شوم:
اولاً – فرمایش بزرگان مسلك اهل حق اعم از سَرْاَنْجامْ و غیره، مطلقاً «كَلامْ» یا «دَفْتَرْ» گویند و علمای این مسلك هم «كلام خوان» دانند و كلامها هم همگی به نظم است نه نثر.
ثانیاً – كَلامْ سَرْاَنْجامْ به زبان كُرْدِیْ اَوْرامانِیْ (۲) و سایر كلامها قسمتی به زبان كُردی و قسمتی به زبان تُرْكی است و مختصری هم مركب از فارسی و كُردی و لُری میباشد.
ثالثاً – چون كلامهای مزبور به علتی كه قبلاً اشاره شد جمع آوری و طبع نشده، نتیجه این شده است فعلاً آنچه از نوشتجات متفرقه به نام كلام نزد اشخاص كم و بیش یافت می شود غالباً مبنی بر اغلاط
- برهانالحق۴
یا اشتباه یا اختلاف است. روی این اصل نمیتوان همگی را به طور متقن مستند قرار داد، این بود بعضی از آنها را كه احتمال میرفت تا حدی مقرون به صحت باشد مورد استفاده قرار دادیم. ضمناً مكتوم نماند موفقیتم به جمعآوری و مطالعهی آن كلامها دو سبب داشت: یكی آنكه قسمت اعظم آنها موروثی از پدر داشتم، و دیگر آنكه بقیه هم در هر جا و نزد هر كس یافتم با زحمات زیاد به دست آوردم.
رابعاً – بزرگان اهل حق كه ذكر اسامی برخی از آنان ضمن بیان مطالب بعدی خواهد آمد، از هر یك كشف و كرامات عدیده نقل شده است، لیكن چون قصد نگارنده معرفی مسلك اهل حق است نه نفی و اثبات موضوع، بنا بر این از داستاننویسی به هر كیفیتی باشد خودداری میشود.
خامساً – از بزرگان اهل حق كه در این كتاب یاد میشود، راجع به تاریخ تولد و فوت و محل زندگانی ایشان به روز و ماه و سال، هر چه كوشش شد متأسفانه مدرك صحیحی به دست نیامد لذا فقط اكتفاء به ذكر اقران خواهد شد.