سؤالات مربوط به فصل چهاردهم
«تعریف نذر»
خلاصهی سؤالات:
۱- كیفیت حمد و شكر.
۲- نذر باید به نام خدا باشد.
۳- قصد كردن نذر به نام مظهرات حق.
۴- اشتباه لفظی در تعیین پیر صاحبنذر.
۵- حكم بعضی از نذور مرسومی، نذور چهار فصل، نذور رفع نحوست.
۶- آیا نذور ماه محرم جزء خیرات است؟
۷- تكلیف سالك در مقابل نذور شرعی چیست؟
۸- خیرات مردگان كه به قانون نذر صرف نشود.
۹- خیرات مردگان كه به قانون نذر صرف شود.
۱۰- چیزهایی كه جنبهی خیرات ندارند.
۱۱- غذای جمعهی آخر سال و عرفه.
۱۲- نذر سهبره.
۱۳- آیا به گردهی رضباری و قربانی و خدمت میتوان چیزی اضافه كرد؟
۱۴- تكلیف نذری كه از مال حرام تهیه شده؟
۱۵- ایراد به اینكه چرا انار و غیره در حكم قربان محسوباند.
۱۶- نذر قسم، نذر روزه، نذر فدیه، نفرین.
۱۷- محرمات غذایی.
۱۸- حرمت نوشابههای الكلی.
- ملحقات۴۸۵
۱۹- نهی مطلق نوشابههای الكلی در مرحلهی عرفان.
۲۰- حرمت گوشت خوك و كراهت گوشت خرگوش و دنبلان.
۲۱- تحویل دادن دنبلان قربانی به كسانی كه آن را حرام نمیدانند.
۲۲- حد اجرای دستور طبیب در مورد محرمات غذایی.
۲۳- گیاهخواری.
۲۴- استعمال دخانیات و خوردن چای در مرام اهل حق.
۲۵- مقدار و جنس برنج و روغن خدمت.
۲۶- آیا به جای خروس خدمت، میتوان گوشت دیگری به كار برد؟
۲۷- آیا سادات ذوالنوری میتوانند به جای خروس خدمت، مرغ به كار برند؟
۲۸- در خدمت نیتها اگر خروس فراهم نشد چه باید كرد؟
۲۹- سن بلوغ خروس چهار ماه است یا شش ماه؟
۳۰- خروس ماشینی نذر كه بعد از ذبح معلوم شود مرغ است.
۳۱- مرغی كه بانگ بزند.
۳۲- آیا جنس مادهی حیوانات را میتوان نذر كرد؟
۳۳- قربانی كردن پردارهای اهلی و چپش و حیوانات نشان شده.
۳۴- آیا گاو قربانی اشكال ندارد كه خصاء و وجاء باشد؟
۳۵- تشریفات نذر مطبوخه.
۳۶- مقدار و مدت مهلتانه نذر.
۳۷- نذر زنده مالی كه تلف شود.
۳۸- میوههایی كه میتوان نذر نمود.
مشروح سؤالات و جوابها:
سؤال ۱- در برهانالحق فصل چهاردهم صفحهی ۱۰۳ مرقوم شده: «حمد به قلب است و لسان، شكر اعم است از فعل و زبان»، كیفیت حمد و شكر چگونه است؟
- برهانالحق۴۸۶
جواب- حمد باید با هر دو باشد، یعنی قلباً توجه كند و از زبانش هم خارج نماید، پس حمد بیتوجه حمد نیست. شكر، هم میتواند به فعل تنها باشد، هم میتواند به زبان تنها باشد. مثلاً اگر از غذایی لذت ببرد و هیچی هم نگوید شكر كرده است، و یا اگر فقط تنها به زبان شكر خدا را كرد باز هم شكر محسوب میشود.
سؤال ۲- در فصل چهاردهم برهانالحق در تعریف نذر آمده كه نذر باید برای خدا باشد لیكن ثوابش را میتوان نثار هر روح مقدسی نمود تا آن روح به اذن خدا شفیع وی شود. آیا ممكن است توضیح بیشتری در این خصوص بفرمایید؟
جواب- در این خصوص دستور صریح تمام ادیان توحیدی عالم است كه نذر (۱) به یاد خدا باید باشد، و الا مشرك محسوب میشود. چنانكه در قرآن میفرماید: «وَ ما ذُبِحَ عَلَیالنُّصُبِ… الایه» (سوره ۵ – آیه ۳)، ایضاً میفرماید: «مَنْ ذَاالَّذی یَشْفَعُ عِندَهُ اِلّا بِاِذْنِهِ … الایه» (سوره ۲ – آیه ۲۵۵).
و در عالم حقیقت هم مثلاً كسانی كه حضرت سلطان اسحق را مظهر جلوهی ذات خدا میدانند، هر گاه نذری به عشق یكی از یاران آن حضرت (مانند داود و غیره) بنمایند، اگر آن یاران اجازه از حضرت سلطان نداشته باشند، آیا ممكن است حاجت آن حاجتمند را برآورده كنند؟ البته خیر. پس در هر موردی باید ذات كل را به نظر آورد، سپس
- ۱-در اصطلاح اهل حق نذر شامل قربانی است، ولی كلمهی نیاز علم شده است بر چیزهاییكه قربانی نیستند.
- ملحقات۴۸۷
به مقدسین تشبث جست. این رویّهی هر موحّدی در هر دینی میباشد. مشركین هم كه از بحث ما خارج هستند.
بنا بر این خواه مستقیماً نذر را به اسم آن شخص مقدس (با در نظر گرفتن تقربش به خدا) معین شود و یا اول اسم خدا را آورد سپس ثواب نذر را نثار آن مقدس نماید، نتیجتاً یكی است، چون عمدهی مطلب توجه به مبدأ است.
باید دانست در دین حقیقت نذر نباید مُعَلَق باشد چون قبول درگاه حق نیست و اثر هم ندارد. هر كس لفظاً نذری كرد، حتی اگر در خواب هم به او ببخشند یا تخفیف دهند، حتماً باید آن را صرف كند ولو به تدریج باشد و مادامالعمر هم طول بكشد، مگر اینكه هیچوقت چیزی نداشته باشد، كه حق از ندار ایرادی ندارد. اما در شریعت میتوانند نذر معلق بكنند.
نذر هر امامزادهای هم، اگر دسترس و ممكن باشد بهتر است در محل همان امام یا امامزاده صرف شود، ولی اگر ممكن نشد، اشكال ندارد در محلی دیگر به مصرف برسد چون كه صاحبنذر مال خودش را میشناسد.
سؤال ۳- در دنباله جواب قبلی لطفاً بفرمایید قصد نذر كردن برای مظهرات حق، مانند علی و سلطان چگونه است؟
جواب- تمام نذورات به دستور برهانالحق باید كرده شود: یعنی نذر به نام خدا و ثوابش نثار كسی كه در نظر دارد بنماید، به استثنای حضرت علی و حضرت سلطان كه باید بگویید یا حضرت علی و یا
- برهانالحق۴۸۸
حضرت سلطان كه مظهرالله هستید، فلانچیز نذر ذات شما باشد كه ذات حق است.
سؤال ۴- با توجه به مطالب فصل چهاردهم برهانالحق، اگر كسی به قصد و نیت قبلی به نام یك پیر معین نذری بنماید، ولی لفظاً اشتباه نموده به جای نام آن پیر صاحبنذر، اسم پیر دیگری ببرد، تكلیفش چیست؟
جواب- قصد و نیت شرط است نه لفظ. بنا بر این هر گاه متوجه شد، به لفظ هم اشتباه خودش را رفع نماید و اگر هم متوجه نشود اشكال ندارد، چون حق با قلب و نیت كار دارد نه با لفظ.
سؤال ۵- بعد از چاپ برهانالحق عموم پیروان فقط به دستورات آن عمل میكنند ولی در چند مورد خاص نیاز به توضیحاتی دارند كه حضورتان عرض مینمایم: ۱- نسبت به نذور سابق از قبیل میر اسكندر و غیره چه تكلیفی دارند؟ ۲- نذور چهار فصل متعلق به چه كسانی است؟ ۳- نظر جنابعالی دربارهی انجام نذر برای رفع نحوست ماه و آفتاب گرفتگی چیست؟
جواب- فقط همان دستورات برهانالحق رفتار نمایند كافی است. صرف نكردن نذورات میر اسكندر و غیره هم گناهی ندارد. به طور كلی دستورات برهانالحق در هر موردی جامع و مانع میباشد.
از اینرو هر كدام از دستورات سابقشان با برهانالحق اختلاف داشته باشد رعایت دستورات برهانالحق را بنمایند.
نذور چهار فصل از مستحبات است؛ اول بهار یعنی عید نوروز، مال سلطان (ذات حق) – اول تابستان مال بنیامین – اول پاییز مال
- ملحقات۴۸۹
مصطفی – اول زمستان مال داود است. پیرموسی هم همان مال پیر موسی نیّتها را دارد.
راجع به ماه گرفتگی و غیره، اصولاً گردش فلكیات بر روی یكدیگر اثر خاصی میگذارند، تنها مربوط به كرهی زمین نیست. تمام كروات منجمله كرهی زمین از لحاظ ماده و ماهیت، كم و بیش به یكدیگر شبیهاند و این دلیل نمیشود كه اگر بشر آنها را از نزدیك دید، خاصیت خود را كه در طبیعتشان نهفته است از دست بدهند. این اثرات ممكن است نیك باشند یا بد، مبارك باشند یا نحس، فقط شامل قسمتی از زمین بشوند یا اینكه عمومیت داشته باشند. حتی اگر كسی علم حقیقی ستارهشناسی را بداند، میتواند از روی گردش فلكیات وقایع مختلف را به طور دقیق پیشبینی نماید. چنانكه قبل از جنگ بینالمللی اول، كسوف شد و ستارهشناسان پیشبینی جنگ را كردند، همان هم شد. به طور مثال خسوف (ماه گرفتگی) و كسوف (خورشید گرفتگی) هر دو ایجاد نحوست میكنند، البته كسوف شدیدتر است. ستارهی غروب كننده نمایشدهندهی كرهای است در حال انهدام، كه نه برای یك نفر بالخصوص، بلكه برای نقاطی كه در محاذی مسیرش باشند اثر بد میگذارد.
جهت رفع نحوست بهتر است به طور دسته جمعی برهبندی نموده ذكری هم بگیرند. اگر ممكن نشد، به طور انفرادی دو شاهی به عشق داود نذر بنماید و ذكر هم بگیرد، اگر هم میلش خواست بیشتر نذر كند اشكالی ندارد.
در شریعت مرسوم است دو ركعت نماز وحشت بخوانند.
- برهانالحق۴۹۰
سؤال ۶- طبق كتاب برهانالحق مسلك اهل حق بر پایهی اسلام و شیعهی اثنی- عشری جعفری قرار داشته دوازده امام را قبول دارد، حال بفرمایید به چه علت نذور ماه محرم جزء خیرات برای مردگان محسوب نیست؟ آیا اهل حق میتواند به رسم شریعت نذر كند یا خیر؟
جواب- نذورات ماه محرم جزء خیرات برای مردگان محسوب نمیشود، زیرا تعلق به امام دارد لیكن بهتر است اهل حق وقتی از آن بخورند كه به دستور نذر اهل حق دعا خوانده شود.
نذر طایفه هم به عشق هر كس باشد خواه نذر متعلق به پیران حقیقت باشد یا امامان شیعه باید به قانون حقیقت مصرف شود، مگر اینكه قصدش انفاق و كمك به فقیر و مستحق باشد، در آن صورت به هر نوع میتواند به مصرف برساند. یا اینكه وقتی نذر میكند تصریح كند كه آن نذر را به چه نحوی میخواهد به مصرف برساند؛ مثلاً اگر بگوید یك گوسفند نذر امام حسین میكنم كه به خورشت یا كباب یا خامبش صرف نمایم اشكال ندارد، ولی اگر بگوید یا امام حسین فلان گوسفند نذر شما، البته باید به قانون حقیقت دعا بدهد و یا اگر بگوید یا حضرت عباس فلانمبلغ نذر شما البته باید به قانون حقیقت آن را سبز نماید. ولی اگر گفت یا فلانامام فلانمبلغ نذر شما كه به مستحق بدهم البته میتواند به هر نحوی صرف كند.
سؤال ۷- تكلیف سالك در مقابل نذور شرعی دعا نداده شده چیست؟
جواب- ۱- اگر سالك سر سپردهی حقیقت نیست، در قلب خود فاتحهای خوانده و بخورد.
- ملحقات۴۹۱
۲- اگر سالك سر سپردهی حقیقت است تكلیفش این است: اگر سیدی حاضر بود آن نذر را دعا دهد. اگر سید حاضر نبود، مرد طایفه دعا بدهد. اگر مرد طایفه هم نبود زنان میتوانند فقط سهم خودشان را دعا دهند و بخورند. دعا هم اگر كامل بخوانند بهتر است و الا همان چند كلمهی «و اشارهی شاه و شرط بنیامین و ردای یار داود- اول آخر یار» كافی است. كمر بستن و تشریفات دیگر هم لازم نیست و یك بار دعا هم كافی است.
سؤال ۸- تكلیف اهل حق در مقابل خیرات مردگان كه به قانون نذور حقیقت صرف نشود چیست؟
جواب- غذای خیرات و مبراتی كه برای مردگان مینمایند و طبق قانون نذور حقیقت مصرف و دعا خوانده نمیشود، خوردن از آن گناهی ندارد. ولی باطناً جهت روح سالك اثر نامطلوب دارد. یعنی، همانطوریكه اگر در ظاهر كسی غذای ناسازگاری بخورد سبب ضعف مزاج و كسالت جسمیاش میگردد، به همین قیاس غذای خیرات مردگان كه به قانون نذر حقیقت مصرف نمیشود، روح را كسل مینماید.
سؤال ۹- در دنبالهی سؤال قبل، اگر خیرات مردگان به قانون نذور حقیقت صرف و دعا خوانده شود، آیا خوردنش برای اهل حق جایز است یا خیر؟
جواب- خیرات مردگان اعم از قربانی یا خدمت و یا به هر نحو دیگری كه آن غذای خیرات طبخ شود اگر به قاعدهی نذر باشد، یعنی
- برهانالحق۴۹۲
تمام آداب و رسوم نذر در آن عمل شده باشد مانند نذر میتوان از آن خورد، هیچگونه عارضهی روحی و جسمی ندارد. و هر گاه هم شك كند بر اینكه آیا تمام اركان نذر در آن خرج عمل شده است یا خیر، میتواند بنا را به یقین گذاشته و حمل بر صحت نماید و بخورد.
اما اگر در جایی صاحبمرده اهل حق نباشد و یا تابع دستور نباشد و خیرات را دعا ندهد، تكلیف این است: اگر سیدی حاضر بود، آن غذای خیرات را دعا دهد. و اگر سید حاضر نبود مرد طایفه، و اگر مرد طایفه هم نبود، زنان میتوانند غذای شخص خودشان را دعا دهند و بخورند.
سؤال ۱۰- رسم است كه صاحبمرده غیر از غذای خیرات كه فوقاً به آن اشاره شد، چیزهای دیگری از قبیل قهوه، آب جوش، چای، سیگار و غیره به مردم میدهد، آیا این چیزها جزء خیرات است و باید دعا داده شود یا خیر؟ و آیا برای مرده میتوان پول نقد به مستحق داد؟
جواب- آب جوش، قهوه، چای، سیگار و امثالهم جزء خیرات نیست دعا هم ندارد، اگر بخورند اشكال ندارد.
پول نقد برای مرده به مستحق دادن، اگر پایه را روی ثواب و كردار بگذاریم، ثواب بسیار دارد.
سؤال ۱۱- زمانی فرمودید كه غذای جمعهی آخر سال (سر خاك) و عرفه، یك رسم عرفی است و مال میت محسوب نمیشوند. حال اگر كسی تازه مرده باشد، نسبت به این مرده هم همان حالت عرفی را دارد یا خیر؟
- ملحقات۴۹۳
جواب- موكول به قصد و نیت صاحبمرده است. اگر به همان عادت عرفی غذا را بدهد، یا به قصد خیرات، به هر یك قصد بكند محسوب میشود.
سؤال ۱۲- در اواخر فصل چهاردهم برهانالحق صفحهی ۱۰۰ راجع به گرده توضیح كافی داده شده، حال بفرمایید چنگال سهبره كه شباهت كامل به گرده دارد به عشق چه كسی است؟ تشریفات مصرف آن چگونه است؟
جواب- سهبره، به عشق پیررضبار است. آداب مصرفش هم مانند گرده است.
روغن سهبره، گر چه به گرده هم بشود معناً همان نتیجهی چنگال را دارد، ولی چون از قدیم تا كنون، آن را چنگال كردهاند، بهتر است به كیفیت چنگال مصرف شود.
اینكه بعضی در خارج جم، زنها یا مردها، چنگال مینمایند و بعد به جم میبرند و یا اینكه نان و روغن را جداگانه به جم آورده و در آنجا چنگال كنند، در هر دو صورت اشكال ندارد، ولی اگر در جم چنگال نمایند بهتر است.
اگر در وقت انجام آن سه روز سهبره، ناچار شوند از شیر مادر به گوسالهاش بدهند و بعداً به اندازهی تقریبی شیر آن حیوان كه به گوسالهاش داده است از شیر حیوانهای دیگر گرفته به سهبره بیافزایند، اشكال ندارد. چون سهبره منحیثالمجموع برای بركت خانه است، نه برای سرشماری حیوانات صاحبخانه.
- برهانالحق۴۹۴
مایهای كه هر روزه به شیر سهبره میزنند از هر دوغی، اعم از دعا خوانده یا دعا نخوانده باشد اشكال ندارد.
چون هر خانهای كه سهبره دارد، دعای آن دوغ هم متعلق به دوغ سهبرهی همان خانه است، بنا بر این اگر دوغ چند خانه مشتركاً با هم دعا داده شود، داخل كردن ظرف دوغ دعا خوانده را بر تمام دوغ خانههای آنها اشكال ندارد. ولی اگر بعد از آن، كسان دیگر دوغ برای دعا دادن داشته باشند، باید مستقلاً دعا خوانده شود. نمیتوان از دوغی كه قبلاً دعا خوانده شده است برای دوغی كه بعداً آوردهاند مورد استفاده قرار داد.
دعا دادن دوغهای سهبره احتیاج به تشكیل جمع و خادم و تكبیر گفتن ندارد، فقط سید به تنهایی دو دعا روی ظروف میخواند كافی است.
سؤال ۱۳- آیا به گرده رضباری و قربانی و خدمت میتوان چیزهایی از قبیل شكر یا نخود لوبیا و یا رشته و امثال ذلك اضافه نمود؟
جواب- وقتی به نام گرده رضباری شد باید ساده باشد و چیزی به آن اضافه نكنند. به قربانی هم نخود و لوبیا و غیره نباید اضافه كرد زیرا اینها از دستورات پردی وری است، البته اشخاص میتوانند گردهی شیرین یا رشتهپلو و غیره به عنوان نذر بپزند و دعا دهند، اما وقتی اسم گرده رضباری یا قربانی یا خدمت آمد باید مطابق آداب پردی وری انجام شود و چیزی از آنها زیاد و كم نشود.
البته اگر قربانی به جای پول باشد میتوان پیازداغ و فلفل و
- ملحقات۴۹۵
چیزهای دیگر به آن اضافه كرد. منظور از قربانی به جای پول این است: مقداری پول نذر موجود باشد، با آن پول حیوانی خریداری نموده به رسم قربانی صرف نمایند.
سؤال ۱۴- اگر شخصی از مال حرام نذری تهیه كرده به جمع بیاورد، تكلیف چیست؟
جواب- هر چیزی كه به نام نذر نزد شما آورده میشود، باید بدون پردهدری و بدون چون و چرا بدهید آن را در جمع تقسیم و دعا دهند. زیرا با فرض اینكه خود آن نذر یا پول خریداریاش از مال حرام تهیه شده باشد، حقتعالی كردارش را به نام صاحب اصلی ثبت مینماید، و شخص حامل هم مسئول عمل زشت خود میباشد.
سؤال ۱۵- در فصل چهاردهم برهانالحق قربانیهای خوندار و بیخون را ذكر میكند. چگونه انار و سایر اقسام ذكر شده كه خون جهنده ندارند در حكم قربان محسوب نمودهاید، زیرا در روز ازل همان كله زرده را قربانی دانستهاند و در حال حاضر هم فقط بعضی حیوانات حلال گوشت جاندار را قربانی میدانند. در مورد انار هم كلام میفرماید «انار شیرین مزهی صاحبكار…»، و حتی بعضی هم انار را سر نمیبرند.
جواب- راجع به انار و سایر قربانیهای بیخون كه در برهان- الحق ذكر شده، اگر توجه فرموده باشند جزء قربانی خوندار به حساب نیامدهاند، بلكه صریحاً نوشته است «در حكم قربان هستند». البته هر شخص باسوادی میداند فرق است بین اصل
- برهانالحق۴۹۶
هر چیزی و چیزی كه در حكم یا منزلهی او خوانده میشود. مثلاً استاد، شاگردش را در حكم اولاد خود میداند، بدیهی است آن شاگرد اولاد واقعی استاد نیست لیكن از لحاظ علاقه به تعلیم و تربیتش در حكم اولاد استاد محسوب خواهد شد. حال انار هم با سایرین همانطوریكه فرمودهاید: «انار شیرین مزه صاحبكار الی آخر»، از حیث امتیاز با سایر نیازها در حكم قربان هستند، و الا قربان خون- دار نیستند.
اما اینكه قربان را فقط منحصر به كله زرده میدانند، البته قربان بودن كله زرده به جای خود صحیح است، ولی سایر قربانیهای خوندار مندرجهی در برهانالحق هم به موجب مفاد مجموع كلام سرانجام هر یك در زمان و مكان خاصی (از قبیل گاو بیابست ساج ناری و غیره) قربانی شدهاند. به همین لحاظ هم حسبالامر حضرت سلطان اسحق همگی صلاحیت قربان شدن را دارند و محظوریتی در كلام دیده نمیشود.
اینكه انار را بعضی سر میبرند و بعضی سر نمیبرند، این موضوع در برهانالحق فصل ۱۵ صفحهی ۱۲۷ سطر ۱ تذكر داده شده است، چنانكه ملاحظه فرمودهاید هیچگونه اظهار نظری هم از بابت صحت و سقم آن نشده است.
همچنین در هر موردی اختلاف نظری بین اهل حق هست در برهانالحق فقط به ذكر آن موضوع بدون اظهار عقیده اكتفاء شده است، چون كه كوشش من تلفیق فیمابِین است نه تشقیق. و الا اگر وارد بحث حقیقی آن شویم آنوقت خواهند فهمید نه چنان است
- ملحقات۴۹۷
طرفین تصور كرده و به آن پیرایه بستهاند.
سؤال ۱۶- در صفحهی ۹۶ برهانالحق از نذر قسم، نذر روزه و نذر فدیه نام میبرد. اشكالات بنده از این قرار است: ۱ – موارد این نذور چیست؟ ۲- اگر كسی در خواب و یا در بیداری قسمی بخورد وظیفهاش چیست؟ ۳- شرط و قسم و توبه هر كدام چه حكمی دارند؟ ۴ – آیا نفرین كردن كار صحیحی است؟
جواب – ۱- نذر قسم آن است؛ كسی برای انجام دادن یا ندادن كاری قسم بخورد و بعد پشیمان شود، جهت كفّاره آن قسم نذری بكند. نذر روزه آن است كسی چند روز روزه نذر كند كه روزهدار باشد. نذر فدیه آن است كسی برای رفع بلا و حفظ سلامتی چیزی را نذر كند، مانند خونریزان و یا نذر برای مریض و غیره، زیرا لغت (فدیه) به معنی (سربها) و فدایی دادن است.
۲- راجع به كسی كه در خواب قسم یاد كند، البته اگر قسمش برای چیزی است كه ضرر دینی یا دنیوی یا شئوناتی دارد، فقط نذری به قدر قوهی بضاعت خود ولو پنج شاهی هم باشد میكند و آن كار را انجام نمیدهد. مثل اینكه كسی در خواب قسم بخورد باید یك نفر را بكشد، یا دزدی بكند، یا خانهی خود را آتش بزند، یا لخت توی كوچهها بگردد، یا زن پستی را به زنی بگیرد و یا به مرد پستی شوهر بكند، یا اینكه از شوهرش طلاق بگیرد، یا اینكه زنش را طلاق بدهد. البته برای این قبیل كارها نذر خیلی كوچكی برای كفارهی قسم میكند و آن قسم را به جا نمیآورد. ولی اگر چیزهایی است كه ضرری ندارد و یا
- برهانالحق۴۹۸
منفعت دینی هم در آن هست، باید عمل كند.
كسی در بیداری قسم بخورد فلانعمل را بكند یا نكند؛ اگر در حال عصبانیت قسم خورده، اعم از اینكه فراهم بیاید یا نیاید به اندازهی وسع خود و اهمیت قسم نذری میكند و آن قسم را اجرا نمیكند. ولی اگر با حال طبیعی چنین قسمی خورده باشد، اگر آن قسم برای عمل مشروعی باشد و فراهم بیاید كه به جا میآورد، و اگر فراهم نشود و یا نامشروع باشد باز كفارهی قسم را به هر اندازه كه وسع و قوه دارد نذر میكند و قسم را به جا نمیآورد.
۳- شرط و قسم و توبه هم در هر موضوعی فرق میكند و نمیتوان نسبت به هر یك به طور مطلق فتوی داد. زیرا شرط و قسم و توبه، اگر از كارهای نامشروع باشد، مثل اینكه شرط بكند و یا قسم بخورد و یا توبه از یك كاری بنماید كه عمل كردن به آن كارها برخلاف رضای حق و آداب دیانتی است، در این صورت ولو خواب هم ببیند، نباید آن شرط و قسم و توبه را بشكند.
بالعكس اگر شرط و قسم و توبه نسبت به كاری باشد كه ترك كردن آن كار برخلاف مصلحت و دینداری است، مثل اینكه شرط بكند یا قسم بخورد یا توبه بنماید كه روزهی نیت را نگیرد، یا شرط بكند از دین خارج بشود یا عمل زشتی مرتكب شود، البته چنین شرطی نباید بكند یا قسم بخورد یا توبه به كار خیری بنماید. مثل اینكه توبه كند به هیچ فقیری اعانت نكند، برخلاف رضای حق است و اگر چنین چیزی هم به لفظ او جاری شد ولو خواب هم ببیند شكستن آن جایز است بلكه واجب میباشد. نهایت باید به اندازهی قوهی خود نذری
- ملحقات۴۹۹
به جای كفارهی آن بنماید و منبعد هم رعایت كند دیگر چنین قسم یا شرط یا توبه به لفظ جاری نكند.
ولی اگر توبه و قسم و شرط بر یك كاری بود كه برای دین و دنیای او ضرر یا نفعی ندارد، یعنی نفع و ضرر آن یكسان باشد البته اگر در خواب او را گذشت كردند اثر دارد.
۴- راجع به نفرین، البته اگر نفرین به ناحق باشد اثری ندارد بلكه خود نفرین كننده صدمه میخورد. ولی اگر نفرین به حق باشد اثر دارد، حتی اگر نفرین هم نكند بر خدا لازم است به آن كسی كه بد كرده صدمه بزند، خواه شخصی كه صدمه خورده نفرین بكند یا نكند. ولی به هر جهت نفرین كردن كار خوبی نیست؛ زیرا اگر شخصی به ناحق اذیت شده باشد و ظلم از كسی دیده باشد، لازم به نفرین نیست خدا آگاه است و احقاق حق میكند و اگر هم ظلم ندیده باشد، نفرین به هیچوجه اثر ندارد.
سؤال ۱۷- در برهانالحق، فصل چهاردهم راجع به محرمات، فقط به چند مورد كلی (مانند گوشت خوك و خون و غیره) اشاره شده است. برای بقیهی محرمات چه دستوری میفرمایید؟
جواب- اینكه فرمودهاند راجع به محرّمات دستورات كافی در كتاب نبود، جواب آنكه، به طور كلی احكام الهی در تمام ادیان مبنی بر این اقسام است: حلال – حرام – واجب – مستحب – مكروه – مباح. و چون در كتب فقهیّه و مرحلهی شریعت نسبت به هر یك بیان تفصیلی شده است ذكرش زائد دانسته، فقط آنچه را لازم دیده متذكر گردیده.
- برهانالحق۵۰۰
رجوع شود به فصل دوم و چهارم و پنجم و هیجدهم كتاب برهانالحق. زیرا مفاد فصل دوم آن است: پس از تعریف دین و ملت و امت و مذهب و مسلك، و اطاعت از اولیالامر و حفظ امانت و عمل به عدالت، چنین نتیجه میدهد: «آنچه در شریعت اوامر و نواهی است برای اهل شریعت به یك مرتبه و اهل طریقت به دو مرتبه و عرفانیافتگان به سه مرتبه و اهل حق به چهار مرتبه شدیدتر باید رعایت شود كه ثواب و عقاب آن هم به همین تناسب خواهد بود». و مفاد فصل چهارم و پنجم و هیجدهم منحیث- المجموع برهانش عین بیان، و بیانش عین برهان میباشد دیگر حاجت به توضیح نیست.
سؤال ۱۸- آیا نوشابههای الكلی از قبیل (عرق، شراب، آبجو و غیره) برای فرقهی اهل حق حلال است یا حرام؟
جواب- نوشابههای الكلی از هر قبیل باشد بر اهل حق مطلقاً حرام است. اگر كسی از آنها استعمال نماید یا حلال بداند، برخلاف دستور كلام سرانجام حضرت سلطان اسحاق است.
سؤال ۱۹- در اینجا (فرانسه) با یكی از دوستان اروپایی كه استعداد و كشش فراوانی نسبت به عرفان دارد كتاب برهانالحق را مورد بحث قرار دادیم. بسیار شیفتهی این راه شده است فقط میگوید چون در مذهب او مشروبات الكلی نهی نشده و از بچگی هم عادت به نوشیدن مشروبات الكلی پیدا كرده لذا نمیتواند از آن صرفنظر كند. آیا ممكن است در مورد او ارفاقی بفرمایید و او را از این دستور معاف نمایید؟
جواب- اگر بخواهد مرحلهی عرفان را سیر نماید باید بالكل از استعمال
- ملحقات۵۰۱
مشروبات خمری و ارتكاب منهیات دینی مبری شود، و موفقیت این امر هم با استقامت در اراده و عقیدهی كامل به مبدأ حاصل خواهد شد. بدیهی است واجد چنین شروطی از طرف خدا هم تقویت میشود.
سؤال ۲۰- علت حرمت گوشت خوك و حرمت یا كراهت گوشت خرگوش و دنبلان گاو و گوسفند چیست؟ و علت اینكه گفته میشود اگر شخصی ندانسته گوشت خوك بخورد اشكالی ندارد چیست؟ زیرا اگر خوردن گوشت خوك موجب تنزل روحی شود دانسته یا ندانستهی آن فرقی نمیكند.
جواب- علت حرمت گوشت خوك، قطع نظر از اینكه برای بعضی مزاجهای مستعد ممكن است ناقل بعضی میكربها و امراض مهلكه یا صعبالعلاج باشد، اثر معنوی هم بر عالم روحی دارد. یعنی آن صفات پست و قساوت قلب و بخل و خباثت طبیعی خود را به روح انسان سرایت میدهد.
اما اینكه سؤال شده، اگر خوردن گوشت خوك فینفسه موجب تنزل روح شود قاعدتاً در دانسته یا ندانسته خوردنش نیز نباید فرقی داشته باشد، جواب این است: به طور كلی آنچه را نفس مدركه بر او آگاه گردد اثر وضعی بر آن میگذارد و آنچه را بر آن آگاه نشود فقط اثر طبیعی دارد. مثلاً غذا كه وارد معده شود، پس از تحولات طبیعی، جوهرش جذب بدن میشود. هر اثری هم دارد در بدن باقی میگذارد. لیكن آگاهی شخص به یك امری، اگر لذتبخش باشد سبب نشاط و رشد روحی میگردد و اگر تنفرآمیز باشد روح كدر
- برهانالحق۵۰۲
و پژمرده خواهد شد. از این جهت است اگر اشخاص دانسته مرتكب فعل حرام شدند روح و جسم هر دو كثیف و معذب میشوند. و اگر ندانسته باشد فقط اثر طبیعی در جسم میگذارد.
چون ارتكاب در منهیات دو جنبه دارد: یكی عقوبت خدایی كه در روح مؤثر است، و یكی مضرات طبیعی كه مربوط به جسم خواهد بود. در این صورت هر گاه عالماً عامداً مرتكب منهیات شود روح و جسم هر دو در عذاب است، و اگر با رعایت احتیاط لازمه، ندانسته مرتكب شود، دیگر عقوبت روحی ندارد. اینكه عرض شد «با رعایت احتیاط» بدین منظور است: شخص سالك باید حتیالامكان سعی كند در محل مشكوك از خوردن غذای مشكوك اجتناب جوید.
گوشت خرگوش، همچنین دنبلان گاو و گوسفند حرام نیستند، و مكروه میباشند. اینكه چرا بعضی از حیوانات و سایر اجناس، حلال و بعضی حرام و بعضی مكروه هستند، گر چه هیچیك بیعلت نیست و هر یك به جای خود فلسفهی صحیحی دارد، ولی دانستن آنها برای ما لزومیتی ندارد. فقط كافی است بدانیم این دستورات از طرف خدا است. كما اینكه برای مریض، شناختن طبیب شرط است، دیگر احتیاج به دانستن فلسفهی نسخه و دستورات طبیب ندارد.
ضمناً توضیح میدهد، مطابق احكام شرع، هر چیزی یا حلال یا حرام یا مستحب یا مكروه یا مباح است. حلال آن است، عمل به آن ثواب و تركش عقاب دارد (واجب هم گویند). حرام به عكس است، یعنی عملش عقاب و تركش ثواب دارد. مستحب آن است، عمل به آن ثواب دارد ولی تركش عقاب ندارد. مكروه نیز به عكس
- ملحقات۵۰۳
مستحب است، یعنی تركش ثواب دارد ولی عملش عقاب ندارد. مباح، نه ثواب دارد و نه عقاب.
اما برای سالك، كه مكلف به طی مراحل شریعت و طریقت و معرفت است، تا به مقام حقیقت برسد، تمام اوامر و نواهی شریعت را به تناسب مقامی كه رسیده، شدیدتر باید رعایت نماید. مثلاً وقتی به مرحلهی معرفت رسید، عقاب و ثواب برای او سه برابر شدیدتر است. حتی بعضی غذاها، در شریعت خوردنش بر بعضی نهی نیست، مانند نذورات تصدقی و خمس و زكوة و وجوه خیریه و بریه متعلق به میت و غیره. اما در مقام معرفت، خاصه مقام حقیقت كه مرتبهی چهارم و آخرین مرحله است، خوردن این قبیل غذاها سبب تاریكی بلكه خفگی روح میشود.
سؤال ۲۱- دنبلان جزء اعضای حرام قربان است كه دعا دادن ندارد و به جانوران داده میشود. اما اشخاصی هستند كه دنبلان را حرام نمیدانند و میخورند، آیا میتوان دنبلان را بدون دعا به این اشخاص داد بخورند؟ آیا كلیهی قربانی را میتوان داخل قربان گذاشت؟
جواب- دنبلان را به اشخاصی كه دنبلان را حرام نمیدانند بدهید بخورند.
كلیهی قربانی هم چون مكروه است با قربانی پخته كردن و یا خوردنش در خارج اشكال ندارد.
سؤال ۲۲- اگر اطباء برای معالجهی ضعف بنیه و اعصاب و غیره، خوردن چیزهاییكه حرمت دینی دارد (از قبیل گوشت خوك و الكل و امثال
- برهانالحق۵۰۴
ذلك) تجویز كردند، آیا به صرف تجویز طبیب میتوان آنها را خورد؟
جواب- راجع به خوردن هر چیزی كه حرمت دینی دارد، اگر هر یك از آنها طبق نظریهی طبیب، دوای منحصر به فرد جهت معالجهی امراض خطرناك باشد، فقط در مدت دوران معالجه اشكال ندارد.
سؤال ۲۳- عدهای تصور میكنند كه آن حضرت گیاهخواری را حرام میدانند، لذا مستدعی است نظر مبارك را در این مورد اعلام فرمایید؟ ضمناً در بعضی محیطها، وضع غذا مشكوك است و مجبور میشویم از غذاهای عادی اجتناب كرده گیاهخواری كنیم. در این صورت، تكلیف چیست؟
جواب- موضوع گیاهخواری البته تا حدی كه طبیعت بطلبد و جنبهی افراط به خود نگیرد مفید است. چون در طبیعت هر ذیروحی، شاخصی برای استفاده از هر غذایی به صورت تمایل وجود دارد، كه تشخیص فواید آن را میدهد. اگر گاهی غذای مورد تمایل نتیجهبخش نباشد یا نتیجهی عكس دهد، به علت اشتباه در نوعیت و كمیت و كیفیت آن میباشد. مثلاً مزاج، یكوقت ترشی یا شیرینی میطلبد، حتماً هنگام طلبیدن هر یك بیفایده نیست، لیكن باید تشخیص داد چه نوع ترشی یا شیرینی و به چه مقدار و با چه حالتی مطلوب است. به عبارت ساده سركه را به جای آب لیمو استفاده ننماید. در این خصوص بعضی از حیوانات خیلی حساس هستند چنانكه اغلب مشاهده شده است اگر شكستگی استخوان یا مریضی پیدا كردهاند، به تجسس مومیایی یا گیاه مورد معالجه برآمدهاند و نتیجه هم گرفتهاند. پس به طور كلی
- ملحقات۵۰۵
هر مزاجی در هر زمان و مكانی، به اختلاف اقتضای وقت، یك نوع غذا بر او سازگار است، باید توجه داشته باشد به مقتضیاتی كه مفید است تغذیه نماید. فقط آنچه نهی مذهبی دارد از آن بپرهیزد، لَو فُرض ظاهراً مطبوع هم باشند، ولی ضرر روحی دارند.
اینكه فرموده بودید بنده گیاهخواری را حرام دانستهام، منظور به طور مطلق نیست. شاید راجع به این قضیه بوده؛ چون چند سال قبل مدتی گوشت خوردن را مطلقاً بر خود حرام نموده بودم، به همین علت مورد مؤاخذه قرار گرفتم، مبنی به اینكه آنچه خدا حلال كرده نباید حرام نمود، یا حرام نموده نباید حلال دانست. و الا به طوری كه فوقاً اشاره شد، جز آنچه صریحاً حرام شده است، بقیهی مأكولات، هر چه با طبیعت سازگار و بدون افراط و تفریط باشد اشكال ندارد. به همین دلیل هم هست، با اینكه خوردن گوشت حیوانات حلال گوشت تجویز شرعی دارد، معهذا حضرت مولی (ع) میفرماید شكم خود را قبرستان حیوانات قرار ندهید، یعنی افراط در خوردن گوشت آنها نكنید.
بنا به مراتب، تا زمانی كه در محیطی هستید كه غذای آن مشكوك است، از غذای غیر مشكوك كه با مزاجتان هم سازش داشته باشد، اعم از سبزیجات و بقولات و حبوبات و غیره تغذیه فرمایید.
سؤال ۲۴- آیا استعمال دخانیات اعم از سیگار، قلیان و چپق برای فرقهی اهل حق حلال است یا خیر؟
جواب- راجع به استعمال دخانیات یا ترك آن حضرت سلطان
- برهانالحق۵۰۶
اسحق چیزی نفرمودهاند. ولی حضرت خان آتش بنا بر پیشامدی استعمال دخانیات را بر خود و اولادان و مریدانش مؤبداً حرام فرموده است. از اینرو برای منسوبین و تابعین خاندان آتشبگی حرام، و برای سایر اهل حق مباح است.
مرحوم ابوی از لحاظ اینكه چای برای قلب، و دود برای كبد مضر است آنها را ترك كرده بودند. دوستان ایشان هم به پیروی از رویهی معظمله ترك كردهاند.
به طور كلی از لحاظ سلوك چون نشئت ظاهری ضد نشئت معنوی است سالك باید از هر چیزی كه نشئه میآورد اجتناب كند.
سؤال ۲۵- با توجه به مطالب فصل چهاردهم برهانالحق مرقوم بفرمایید، مقدار برنج و روغن هفت روز ایام عید خاوندكاری به مأخذ یك نفر در روز چقدر است؟ آیا برای خدمتهای مرسومی ممكن است به جای برنج صدری برنج رسمی به كار برد؟
جواب- اگر كسی استطاعت مالی داشته باشد، برای هر خانهای روزی یك خدمت است، زیرا در این مورد فقط خانه منظور است نه نفرات. و مقدار خدمت هم چنانكه در برهانالحق صفحهی (۱۰۱ سطر ۹) نگاشته، همچنین شاهنامهی حقیقت در بیتهای ۶۷۴۵ و ۶۷۴۶ مرقوم داشته، سه كیلو برنج و ۱ ۴ برنج مزبور روغن حیوانی خالص و یك خروس با حداقل یك من نان میباشد.
و اگر هم كسی بضاعت مالی نداشته باشد هر چه فراهم شد نذر مینماید، كما اینكه در برهانالحق صفحهی ۱۴۷ تذكر داده. ضمناً باید
- ملحقات۵۰۷
دانست، اینكه در برهانالحق (صفحهی ۱۰۱ سطر ۱۰) نوشته است «سه كیلو برنج به اضافهی ۲۵۰ گرم جهت رفت ریز»، آن اضافهی احتیاطی از لحاظ كم و زیاد توزین وزن است، و الا وزن مقرر جهت خدمت همانا سه كیلو برنج خواهد بود.
راجع به جنس برنج، اگر كسی كمبضاعت باشد یا دسترس به خرید برنج صدری نداشته باشد اشكال ندارد، زیرا در زمان قدیم كه برنج صدری مثل حالا در دسترس نبود همگی خدمتها را با برنج رسمی صرف مینمودند.
سؤال ۲۶- در فصل چهاردهم برای هر خدمت یك خروس تعیین كرده است، آیا به جای خروس خدمت میتوان گوشت دیگر یا بوقلمون به كار برد؟
جواب – چون مطابق دستور پردی وری خدمت باید حتماً با خروس همراه باشد نمیتوان به جای خروس گوشت دیگری به كار برد.
بوقلمون را هم اگر مستقلاً و به نام همان بوقلمون، قربانی یا خدمت بنمایند اشكال ندارد. ولی اگر به جای خروس متعلق به خدمتهای رسمی یا خروس قربانی بخواهند بوقلمون را مصرف نمایند، تا آن جایی كه دسترس به خرید خروس سالم باشد اشكال دارد.
سؤال ۲۷- با در نظر گرفتن جواب قبل، سادات ذوالنوری كه گوشت خروس بر آنها نهی است، آیا استثنائاً میتوانند برای خدمت جوز و سایر خدمتهای رسمی خودشان به جای خروس، مرغ مصرف نمایند یا خیر؟
- برهانالحق۵۰۸
جواب- چون به دستور اركان پردی وری، برای خدمت فقط خروس مقرر شده است، بنا بر این به هیچ اسم و رسمی قابل تغییر و تبدیل نیست. ولی سادات ذوالنوری میتوانند در همان جمع خدمت برای خوردن خودشان، علاوهی بر خروس خدمت، مرغ را هم جداگانه نذر كرده بپزند و صرف نمایند.
سؤال ۲۸- در این وقت كه نیت قولطاسی نزدیك است در محل ما شاید در محلهای دیگر هم مرض مرغ و خروس چنان زیاد است خروسی كه امروز خریداری میشود به فردا نمیماند و میمیرد، بنا بر این تهیه كردن خروس برای خدمتهای نیت مشكل است. آیا میتوان مثل قربانی خون ریزان، هر شب چند نفر متحداً یك قربانی به جای برنج و روغن و خروس، كمتر یا بیشتر، صرف نمایند یا خیر؟
جواب- در صورتی كه خروس سالم فراهم نشود كه خدمتها را طبق دستور كلام انجام داد، میتوان به هر مقدار كه پیشرفت نماید، وجه مصارف نذور نیت را به میزان امكان استطاعت به مصرف رسانید. زیرا حضرت سلطان میفرماید: «كردار مكران و بالای قدر – هر كس كردهی ویش منیران او بر». و بهترین دلیل هم همان حكایت قاویت پیرهزن در ایام نیت دورهی خود حضرت سلطان است.
سؤال ۲۹- سن بلوغ خروس جهت نذر، در شاهنامه ۴ ماهه و در برهان- الحق ۶ ماهه تعیین شده، كدامیك را ملاك عمل قرار دهیم؟ تكلیف ما با خروسهای ماشینی كه سنشان از ۲ ماه تجاوز نمیكند و بانگ هم نمیزنند چیست؟
- ملحقات۵۰۹
جواب- سن خروس شناختن برای بلوغ، همان بانگ زدن خروس است كه مطابق عرف عادت محل آن را خروس بشناسند نه جوجه خروس، كه برای نذر (۱) كافی است. اینكه شش ماه یا چهار ماه نوشته شده برای مأخذ حداكثر و اقل سن است و الا تأثیر دیگری ندارد.
اما راجع به خروسهای ماشینی جهت نذر، قبلاً باید به این نكته توجه داشت:
به طور كلی انجام هر حكمی از احكام دینی منوط به امكان انجام آن است. یعنی هر فردی راجع به تكالیف دینی خودش تا آن جایی كه قدرت و وسعت انجامش بدون عسر و حرج دارد مكلف میباشد. زیرا خداوند تفاوت موضوعی هر حكمی را به نسبت تفاوت موقعیت اوضاع و احوال اشخاص مقرر داشته است، مثلاً اجرای حكم واحدی برای عبادت یا برای انفاقالله، موضوع عبادتش جهت پیر و جوان و مریض و سالم و موضوع انفاقش دربارهی غنی و فقیر متفاوت خواهد بود. كما اینكه در قرآن مجید میفرماید:
«لا یُكَلّفُاللهُ نَفْساً اِلّا وُسْعَها» یعنی «تكلیف انجام امری خدا نمیكند كسی را مگر به اندازه توانائیش» (سورهی ۲ – آیهی ۲۸۶) ایضاً «وَ ما جَعَلَ عَلَیْكُمْ فِیالدّین مِنْ حَرَجٍ» یعنی «و نگردانید بر شما در دین هیچ رنجی را» (سوره ۲۲ – آیه ۷۸).
بنا بر این، اگر از جنس خروس حائز شرایط بلوغ مقررهی در سؤال، فرضاً نایاب شد یا در دسترس مشتری نبود یا از لحاظ وزن و
- ۱-تخم خروس، جگر سفید مرغ و سایر پرندگان حرام نیست.
- برهانالحق۵۱۰
قیمت مقرون به صرفه نبود، میتوان بلوغ عرفی خروسهای ماشینی را در نظر گرفت. و بلوغ عرفی آن است: هر زمانی اعم از دو ماه یا كمتر یا بیشتر، آن خروس از حالت جوجه بودن خارج شد، و هیكل و شباهت خروس معمولی عادی به خود گرفت، جهت نذر كردن خالی از اشكال است.
سؤال ۳۰- كسی خروس ماشینی برای نذر بخرد، بعد از ذبح آن مشاهده كند كه مرغ است، و یا مرغ بخرد و بعد از ذبح معلوم شود خروس است، در این موارد حضرتعالی چه دستوری میفرمایید؟
جواب- اگر خریداری آن خروس یا مرغ به جای نذر پولی قبلی بوده، اشكال ندارد. ولی اگر عین خروس یا مرغ میبایستی نذر شود در خرید به عكس شده است، آن هم اگر استطاعت داشته باشد مجدداً آن را سبز نماید، و اگر استطاعت نداشته باشد فقط یك دهم قیمت خریداری را سبز نماید كافی است.
سؤال ۳۱- در اینجا مرسوم است اگر مرغی مانند خروس بانگ بزند با مراجعه و یا بدون مراجعه به كتاب دعا او را فوراً نذر میكنند. لطفاً بفرمایید این عمل چه جنبهای دارد و نذرش به نام چه پیری باید باشد؟
جواب- مقدمتاً باید دانست هر روایتی و هر رسومی كه بین جماعتی مشهور و معمول میشود، از صورتهای زیر خارج نیست:
اول – هر آنچه جنبهی قواعد علمی و یا احكام دینی و یا قوانین اجتماعی دارد آنها را (حدیثی) گویند.
- ملحقات۵۱۱
دوم – هر آنچه از آنها فقط جنبهی معتقداتی دارد، آنها را (نفوسی) دانند. زیرا معتقدند كه از بزرگان دین چنین چیزی گفته شده است.
سوم – هر آنچه از آنها خارج از جنبهی حدیثی و نفوسی باشد آن را افسانه خوانند.
پس مرغی كه بانگ خروس برآورد و یا خروسی در شب، قبل از وقت معمول بانگ زند جنبهی نفوسی دارد. خواه در كتاب دعا علامت خوبی یا بدی دربارهی آن نشان دهد مستحب است به نذر بشود. و نذرش هم به عشق كسی است كه آن شب و روز به او تعلق دارد. مثلاً شنبه پیرموسی، یكشنبه شاه ابراهیم، دوشنبه مصطفی الی آخر و ممكن هم هست مطلقاً به اسم سلطان نذر شود، چون او صاحب كل بر تمام ایام هفته است.
سؤال ۳۲- در فصل چهاردهم اشارهای به قربانی شدن حیوانات جنس نر دارد، آیا جنس ماده از حیوانات حلال گوشت را میتوان مستقلاً قربانی نمود یا خیر؟
جواب- جنس ماده از حیوانات حلال گوشت، به قصد قربانی مستقل و معین نمیشود مصرف نمود، ولی به قصد نذر مانند سایر نذور، یا به جای پول نذر به قیمت درآورده صرف شود، خالی از اشكال است.
سؤال ۳۳- آیا جنس ذكور پردارهای اهلی از قبیل بوقلمون و غیره، و یا حیواناتی كه نشانی شدهاند و… و… میتوان به قربانی كرد یا خیر؟
جواب- پردارهای اهلی قربانی میشوند زیرا حیوان خوندار هستند،
- برهانالحق۵۱۲
ولی در خدمتهای مرسومی حتیالامكان خروس باید باشد.
حیواناتی كه برای نشان داغ شدهاند چون ناقص محسوب نمیشوند، میتوان قربانی كرد.
گوسفند بیشاخ (از اصل شاخ ندارد) و خروس و مرغ بیدم برای قربانی از جملهی مُهر محسوب هستند.
چپش هم به قربانی میشود زیرا از جنس گوسفند است، گوسفند به طور مطلق نر آنها قابل قربانی است.
حیواناتی هم كه به نشانهی سلامتی، توسط دولت گوششان بریده است، چون هر چیزی كه جزء عرف یعنی رسم عمومی شد تبعیت از آن اشكال ندارد، در این مورد بخصوص هم قربانی كردن چنین گوسفندهای گوش بریدهای كه جزء عرف شده است هیچ اشكال دینی ندارد.
سؤال ۳۴- در فصل ۱۴ صفحهی ۹۸ برهانالحق نوشته است: گاو قربانی اگر خصاء یا وجاء باشد بیاشكال است. تصور میرود اشتباه شده، زیرا اصولاً قربانی نباید خصاء و وجاء باشد؟
جواب- مطابق عرف عام، كلمهی (گاو) وقتی بر جنس مذكر بَقَر صدق میكند كه قابل شیار كردن زمین باشد، و گاوی هم كه بشود با او شیار كرد باید خصاء یا وجاء باشد، و الا وحشی خواهد شد و تن به شیار كردن نمیدهد. روی این اصل تا كنون هر چه گاو قربانی شده است و یا بشود با شرایط مزبور گاوش خوانند، و الا اسامی دیگر از قبیل گوساله، پارین، نوبند، و غیره دارد.
- ملحقات۵۱۳
سؤال ۳۵- در اواخر فصل چهاردهم برهانالحق اشاره به غذای مطبوخه شده است، لطفاً تشریفات صرف نذر مطبوخه را مرقوم فرمایید؟
جواب- چون كلمهی (نذر) به طور كلی شامل قربان و خدمت و نیاز و غیره میشود، كما اینكه در فصل چهاردهم برهانالحق (از صفحهی ۹۳ تا ۱۰۳) به طور تفصیل بیان مطلب و تعریف نذر را نموده است؛ بنا بر این علاوه بر قربانی و خدمت، هر چیز دیگر هم به قصد نذر طبخ شود، تمام تشریفاتش از حیث جم بستن و دست شستن و سفره گستردن و تكبیر و دعا را دو بار خواندن، با دعای رخصت، مانند قربانی و خدمت است. مضافاً اگر آن طبخ از گوشت حیوانی باشد كه به قصد نذر ذبح كرده شود، دعای تیغ و دعای سفره با آب چرخ جم هم نیز بر او واجب است. و اگر آن نذر از گوشت قصابی یا مأكولات دیگر تهیه و طبخ گردد، دعای تیغ ندارد. اما دعای سفره و آب چرخ جم گر چه واجب نیست ولی به طور مستحب اگر انجام شود بهتر است.
در غذای مطبوخه باید روغن حیوانی به كار برد مگر آنكه قبلاً نیت كرده باشد كه روغن نباتی به كار ببرد.
سؤال ۳۶- كسی نیت نذری میكند ولی قوهی صرف آن را ندارد، با قید مهلتانه در اولین فرصت باید آن را صرف نماید. حال بفرمایید مقدار مهلتانه چه مبلغ و مدت مهلت چقدر است؟
جواب- مبلغ مهلتانه بستگی به استطاعت آن فرد دارد. البته از ۵ شاهی قدیم یعنی ۵ ریال امروز كمتر نباشد.
- برهانالحق۵۱۴
حدود مهلت هم بستگی به استطاعت یافتن شخص دارد. اگر قربانی یا خدمت باشد به محض اینكه آن شخص واقعاً استطاعت پیدا كرد باید نذرش را ادا كند. اما اگر نذرش صرفاً پول باشد، میتواند به تدریج یعنی هر وقت استطاعت داشت یك مقدار از آن را صرف كند.
سؤال ۳۷- كسی قرار كند نذری از زنده مال بكند، اگر آن مال تلف شود تكلیفش چیست؟
جواب- نذری كه زنده مال باشد دو حال پیدا میكند: حالت اول اگر نذر كند و بگوید مثلاً برهی شكم این گوسفند یا هر چه برهی نر داشته باشم یا اولین بچهی حیوانم نذر باشد، در صورتی كه آن موضوع از بین رفت یعنی بچهی گوسفند مرد، دیگر ایرادی بر او نیست و جای آن نمیخواهد سبز بكند. حالت دوم، اگر یك حیوانی اعم از نر یا ماده مخصوصاً نشانی برای نذر كرد و از بین رفت، جای آن حیوان باید سبز بشود. آن هم دو صورت دارد: اگر طفره و اهمال در سبز كردن كرده، باید دو برابر سبز كند ولی اگر هنوز وقت كشتن آن نشده و مرده است فقط یك حیوان مثل آن سبز كند.
سؤال ۳۸- در پایان فصل چهاردهم، نام چیزهایی از قبیل سنجد و هندوانه و خیار و گردوی با پوست ذكر فرمودهاید كه فقط برای شكرانه جایزاند. آیا میوههایی از قبیل هلو و آلبالو و آلو و امثالهم كه هستهی آنها خوردنی نیست به نذر میشوند یا خیر؟ آیا طالبی و گرمك و امثالهم همان تشریفات خربزه را دارند یا خیر؟
جواب- به استثنای سنجد و هندوانه و خیار و گردو سایر میوههایی كه
- ملحقات۵۱۵
نام بردهاید، به نذر میشوند.
طالبی و گرمك و امثالهم از لحاظ خرید و صرف نذر مانند خربزه است. اینكه گفته شد از لحاظ خرید، یعنی همانطور كه خربزه را نمیشود نصفه و ناقص خرید و باید درسته باشد، طالبی و گرمك هم همان حكم را دارند.