شرح فصول

پیشزمینه
کتاب برهانالحق، اولبار در مهرماه سال ۱۳۴۲ شمسی منتشر شد. این کتاب تحقیقی كه اولین تألیفِ انتشار یافته از نورعلی الهی، مشهور به استاد الهی است، نخستین شرح جامعی است از منشأ، اساس، عقاید، ارکان، و آئین مرام اهل حق که در طول تاریخِ این مسلك، هرگز انتشار نیافته بود. آئینی كه تا آن زمان یا ناشناخته مانده، یا بدشناخته شده بود.

شرح مقدمه
از توضیحاتِ مؤلفِ «برهانالحق» دربارهی انگیزهی نگارش کتاب چنین برمیآید که مطالعات و تحقیقات در زمینهی موضوع اصلیِ کتاب از مدتها پیش از نگارش برقرار بوده، لیکن انتشار نتایج حاصل از یافتهها، بهعلت درخواست علاقهمندان جویای حقیقت انجام یافته است.

شرح فصل اول: اهل حق کیست؟
تحقیقات شرقشناسان و محقّقین خارجی و داخلی دربارهی مسلك اهل حق، اغلب دارای یک نقص اساسیِ روششناختی بوده است. این تحقیقات بیشتر بر اساس مشاهدهی شیوهی زندگی و مناسک مسلکی، یا گفتههای یکی از گروههایی که خود را به این مسلک منتسب میدارند، صورت گرفته، و نوشتهها و مستنداتی حاوی اشتباهات یا تحریفهای کلان، مورد استنادشان قرار گرفته است.

شرح فصل دوم: مرام اهل حق چیست؟
«اهل حق یکی از سلاسل عرفای شریعت محمدی (ص) میباشد.» (ب ح، ص ۶). این نتیجهگیری، حاصل سالها مطالعه و پژوهش مؤلف است و به تنهایی و به عللی که در قبل اشاره شد حرکت تازهای را در زمینهی شناخت ادیان کهن و به تبع آن مسلک اهل حق باعث میشود. و برای شناخت بهتر مطلب، باید اطلاعات بیشتری در زمینهی مرام پیروان این مسلک به دست آورد. در فصل دوم کتاب برهانالحق که طولانیتر از فصل قبلی است، مرام اهل حقِ واقعی و مبانی عقیدتی این مسلک به تفصیل مورد بررسی قرار گرفته است.

شرح فصل سوم: ریشهی مسلک اهل حق از کجاست؟
در این فصل، اساسِ مرام اهل حق مورد بررسی قرار میگیرد و روشن میشود که این مرام معنوی كه ریشهی آن حق و حقیقت است، در قرن هفتم هجری به دست سلطان اسحاق، رسمیت و رواج یافت – حقیقتی كه، در طول تاریخ، همواره جزو اسرار انبیاء و واصلین به حق بوده است.

شرح فصل چهار: مقدمه
خوانندهی موشکاف بعد از خواندن فصل حاضر از کتاب برهانالحق چه بسا بپرسد طرح موضوع «اصول عقاید» در اینجا آیا به همانگونهی رایج در غالب نحلههای دینی و عرفانی است، که صرفاً در پی باورهایی جزمی و آرمان گرایانه اند، یا حاکی از مشی متفاوتی است.

شرح فصل چهار: اصول عقاید اهل حق
ایجاد فصلی با نام «اصولِ عقاید»، ایدهی نوینی است. چرا که در هیچ نوشتهای از اهل حق چنین موضوعی عنوان نشده و کسی تا زمان انتشار برهانالحق اطلاعی از اصول عقاید اهل حق نداشت، نه از طایفهی اهلحق و نه از پژوهشگران.

شرح فصل پنجم: مقدمه
اگر خوانندۀ این سطور، فصول گذشته را مطالعه کرده باشد، در مییابد که طرح موضوعات از ساختاری منسجم برخوردار بوده و هر مطلب سنگبنایی برای شکل دادن به یک مجموعه منطقی به حساب میآید. از این گذشته، تا اینجا، شناختی نسبی نیز از مشی فکری و نگرش استاد الهی به معنویت حاصل آمده است. چنانکه […]

شرح فصل پنجم: اركان اهل حق
در این فصل، استاد الهی، چهار رکن اساسی از اخلاق عملی را به اجمال مطرح میکند. در دو فصل از کتاب «طب روح» دکتر الهی از نقش و کارکرد اخلاق اصیل سخن گفته است. او در این دو فصل و سایر آثارش، دو کارکردِ اصلی برای اخلاق در نظر میگیرد: تغذیه روح، و درمان روح. […]

شرح فصل ششم: مقدمه
در ابتدای این مبحث استاد الهی، ضمن تاکید بر لزوم محترم شمردن مقدساتی که در ادیان دیگر شهرت یافته، به معرفی آنچه خاصه نزد اهل حق مقدس است میپردازد. شکی نیست که در کلیه باورهای دینی با واژه مقدس و یا واژگانی مترادف آن روبرو می شویم.

شرح فصل ششم: آنچه نزد اهل حق مقدس است
در این فصل، استاد با محترم شمردن مقدسات مشهور، به پنج چیز مقدس در نزد اهل حق اشاره میکند: بیابس، گفتار بزرگان این رشته (اعم از كلام سرانجام و سایر کلامها)، جم و جمخانه، نذورات، شرط و اقرار / عهد و میثاق.

شرح فصل هفتم :مقدمه
در فصل هفتم استاد الهی تعدادی از اولیاء اهل حق را، که به علل پیشگفته اغلب در طول تاریخ جز برای شمار اندکی از یاران خاص خود ناشناخته ماندهاند، به اختصار معرفی کردهاند. نکتهی قابل توجه اینکه بنا به مصلحتهایی و به مقتضای شرایط زمانیِ عصر ظهور خود، برخی از این مقامات معنوی عامداً رفتارهای […]

شرح فصل هفتم: ذكر مشاهیر اولیاء رشتهی اهل حق و بعضی از یارانشان
در این فصل، استاد از شش تن از مشاهیر اهل حق که مورد ستایش و احترام این سنتاند نام میبرد: بهلول، در قرن اول و دوم هجری، همعصر با امام جعفر صادق (ع) شاه فضلِ ولی، در اواخر قرن سوم هجری، از هندوستان بابا سرهنگ، در قرن چهارم هجری شاه خوشین، در قرن چهارم هجری، […]

شرح فصل هشتم: مقدمه
در فصل گذشته، استاد الهی ضمن معرفی اولیای این مسلک که اغلب به دور از قیل و قال زمانه در انزوا زیستهاند، اشاره به این نکتهی باریک میکند که پیوستگیِ رشتهی هدایت الهی بنا بر بیابس ساجناری تا زمان ظهور سلطان اسحق برقرار بوده و گسستی نداشته است. در فصل حاضر گوشه دیگری از […]

شرح فصل هشتم: ذكر بعضی از یاران برجستهی سلطان اسحاق
در فصل پیش، استاد نام چند تن از مشاهیر مورد احترام سنت اهل حق را به میان میآورد و به طبقهبندی یاران سلطان اسحاق میپردازد. در این فصل، برخی از این یاران، خصوصاً یاران طراز اول، یعنی هفتن، معرفی میشوند، که در فصلهای آتی کتاب، دانستن نام و منصب آنها، به درک بهتری از آئینهای […]

شرح فصل نهم: شرط ورود به مسلک اهل حق (بخش اول)
چنانکه از مطالعهی فصل هفتم کتاب برهانالحق دریافتیم، مسلک اهل حق توسط سلطان اسحاق در قرن هفتم هجری تأسیس شد و رسمیت یافت. همچنین دریافتیم که اسرار حقیقت و سرّ سینه امامت به صورت قانون و ارکان اهل حق به یارانِ سلطان ابلاغ گردید. در بررسی تاریخِ جمعآوری قرآن مجید به اخباری بر میخوریم که حکایت از […]

شرح فصل نهم: شرط ورود به مسلک اهل حق (بخش دوم)
در این فصل، استاد الهی هشت اصطلاح مهم آیین اهل حق را توضیح میدهد که هر یک از آنها کاربرد فراوان، حتی کاربردهای روزانه نزد پیروان این آیین یافتهاند. این اصطلاحات که عمدتاً مربوط به موضوع هدایت هستند، از این قرارند: خاندان، دلیل، پیر، پادشاه یا (شاه)، شاهمِهمان، عَهد و مِیثاق (بیعت)، شرط و […]

شرح فصل دهم: سر سپردن
فصل حاضر و فصول آتی حاوی شرح آداب و مناسکیست که رعایت آنها برای اهل حق واجب است، حال آنکه فصول پیش بیشتر به شرح اصول و ارکان آیین اهل حق اختصاص داشت. اصطلاح «سر سپردن» – عنوان این فصل – هر چند که برای آشنایان با مکاتب عرفانی اصطلاحی آشنا باشد، لیکن برای کسانی […]

شرح فصل دهم: اصطلاحات سر سپردن
در ادامهی فصل پیش، مؤلف به جزئیات بیشتری از سر سپردن میپردازد، و موضوع هدایت را از این منظر بررسی میکند. استاد تأکید میکند که هر «شرط و اقرار» (قانون اساسی / بیابس) مستلزم یک عهد و پیمان از سوی انسان است. در واژهی «اقرار»، مفهوم «پذیرشِ» شروط توسط انسانها مستتر است، و انسانها، با […]

شرح فصل یازدهم: تشکیل خاندانهای حقیقت
در این فصل، استاد، شرحی از تاریخچه و شیوهی برقراری خاندانهای اهل حق و علت وجودی آنها میدهد. و نشان میدهد که کدام خاندانها، با چه نام و نشانی، و با چه پیشینهای ایجاد شدند. در این اثنا، استاد از پنج تن از شاهمهمانها که مورد احترام این آییناند نیز یاد میکند: باباجلیل، سیدفرضی، شاهویسقلی، […]

شرح فصل یازدهم: نقش امروزی خاندانها
مطالب و موضوعات این فصل را نه به عنوان مبحثی مستقل، بلکه باید در ادامهی مطالب فصل دهم کتاب دانست، و فصل آینده نیز تکمیلکننده مباحث مطروحه در این دو فصل خواهد بود. از اینرو آگاهی به شرحی که دربارهی فصل دهم ارائه شده است برای بهرهگیری بیشتر از مطالب فصل حاضر ضروری به نظر […]

شرح فصل دوازدهم: سر سپردن اولاد خاندانها بعد از زمان سلطان (بخش اول)
فصل حاضر را میتوان در تکمیل سه فصل گذشته در نظر گرفت. ضمن اینکه تأکیدی که در ابتدای فصل جاری بر ضرورت سر سپردن تمامی پیروان اهل حق توسط پیر و دلیل شده است بار دیگر اهمیت انجام صحیح و مطابق تشریفات تعیینشده برای این سنت را نزد اهل حق یادآور میسازد. درباره فلسفه […]

شرح فصل دوازدهم: سر سپردن اولاد خاندانها بعد از زمان سلطان (بخش دوم)
سلطان اسحاق با دایر کردن تشکیلاتی به نام خاندانهای حقیقت، راه تداوم معنویتش را برای آیندگان باز گذاشت. در کنار آن، آیینهای دیگری از قبیل سر سپردن، جم و جمخانه، ذکر و عبادتهای گروهی، روزههای مرنوی، پیر و دلیل، و غیره را هر یک به منظور ایجاد تمرکز و توجه پیروان بر مبدأ یکتایی برقرار […]

شرح فصل سیزدهم: دستور انعقاد جمع اهل حق (بخش اول)
اهمیت جم از نظر استاد به علت حضور ذات حق است (بح، فصل۶). اهل حق چنین حضوری را در شأن ذات سلطان اسحاق میدانند. استاد یادآور میشود که جمنشین (کسانی که در حلقهی جم مینشینند، یا در پشت جم و در محوطهی جمخانه به منظور عبادت حضور دارند)، باید آماده برای حضور ذات حق باشند […]

شرح فصل سیزدهم: دستور انعقاد جمع اهل حق (بخش دوم)
پس از تشریح اصول و مبانی و ساختارهای اساسی مسلک اهل حق در فصول قبل، استاد الهی در این فصل و فصول بعدی آداب و مناسک آیینی و عبادی اهل حق را به تفصیل شرح داده است. بر اساس تعاریفی که درباره اصول و فروع در دین ارائه شده میبینیم که بخش عمدهای از […]

شرح فصل چهاردهم: عوامل مؤثر در نذر
سنت نذر و قربانی از کهنترین آداب دینی و اعتقادی است که در ادیان گوناگون از دیرباز وجود داشته؛ و از آنجا که چنین رسمی مستلزم چشمپوشی از برخی تعلقات مادی و دادههای دنیوی، و نثار آنها به پیشگاه مقامات معنوی و، در بالاترین سطح، معبود ازلی بوده است، میتوان نتیجه گرفت که از اعصار […]

شرح فصل چهاردهم: شکر
در فصل چهاردهم، استاد، به شرح نذر و اقسام آن در آیین اهل حق میپردازد و به فلسفهی آن اشاره میکند. مؤلف با اینکه خود در خاندانی از اهل حق به دنیا آمد و دوران کودکی و نوجوانی را وابسته به این آیین و تحت مراقبتهای ویژه و سختگیرانهی پدرش، حاج نعمتالله گذراند، اما با […]

شرح فصلهای پانزدهم و شانزدهم: برخی ویژگیهای تشریفات صرف نذر
بخش عمده نذور مرسوم در مسلک اهل حق تقارن یا تشابهی دارد با رخدادی معنوی نظیر مراسم سر سپردن (تجدید عهد و میثاق)، سه روز روزه معروف به نیتهای مرنوی، آغاز فصلهای چهارگانه سال بهویژه فصل بهار، عید نوروز و اعیاد مهم مذهبی چون عید قربان و عید فطر (آح۱، گ ۱۱۹۹). توضیح اینکه در […]

شرح فصلهای پانزدهم و شانزدهم: تشریفات صرف نذر و «روزآمدی»
فصلهای پانزده و شانزده کتاب برهانالحق اختصاص دارند به تشریح آداب صرف نذر در آیین اهل حق. مؤلف در ضمن توضیح تشریفات نذر، شرکتکنندگان و دستاندرکاران این تشریفات را دعوت به توجه و تمرکز بر مبدأ میکند و آن را اصل مطلب میداند (بح، فصل ۱۳). تأکید او بر این نکته است که در جمع […]

شرح فصل هفدهم: آداب جوز سر (بخش اول)
سر سپردن یک بیعت مادامالعمری است. چنین تسلیم شدنی، به معنی «سر تسلیم در مقابل ارادهی خدا فرو آوردن و شکستن سد غرور و هوی و هوس نفسانی» است (بح، ص۶۳). در فرهنگ اهل حق، فرد طی تشریفات سر سپردن، بر تعهدات خود واقف میشود، ارکان هدایت را میشناسد و با اعلام قبولی، متعهد میشود […]

فصل هفدهم: آداب جوز سر (بخش دوم)
یکی از ویژگیهای مشترک بین سنتهای معنوی و عرفانی وجود آداب و مناسک آیینی و عبادی مخصوص است که پیروانشان به انجام آنها پایبندند و اجرای دقیق آنها را نشانی از ایمان محکم میدانند. اهمیت این مناسک و آیینها در گذر زمان به بخشی از هویت اصلی این مسلکها و مذهبها تبدیل شده و پیروان […]

فصل هيجدهم: عبادات خصوصی اهل حق (بخش دوم)
استاد الهی از قول سلطان اسحاق، مؤسس مرام اهل حق، نقل میکند که «بر هر فرد اهل حق كه مكلف شرعی است، اعم از ذكور و اناث، واجب است که هر ساله به موعد معین، روزهدار باشد» (بح، ص۱۴۴). اما این عبادت فقط خاصِ پیروان مرام اهل حق نیست. در پاسخ به سائلی، مرقوم داشته: […]

فصل هيجدهم: عبادات خصوصی اهل حق (بخش اول)
(مشتمل است بر سه مبحث) عبادت، از موضوعاتی است که در آثار استاد الهی نقش پُررنگی دارد. او در تمامی آثارش، چه مکتوب و چه شفاهی، از زوایای گوناگون به موضوع عبادت پرداخته و تصویری چندوجهی از آن ارائه کرده است. در این فصل، ضمن مقدمهای در توضیح دعا (نماز) و روزه، بحث اصلی را […]

فصل نوزدهم: راجع به شارب نزدن (بخش اول)
در فصل نوزدهم، استاد، در مورد اهمیت شارب در نزد اهل حق سخن میگوید، دلایل موافقین و مخالفین شارب را از زبان آنان بازگو میکند. اما خود نظر تکمیلی نمیدهد و اظهار نظری نمیکند، همانگونه که در کل کتاب برهانالحق چنین کرده است: «آنچه نوشته میشود بدون اعمال حب و بغض و اظهار عقیدهی شخصی […]

فصل نوزدهم: راجع به شارب نزدن (بخش دوم)
اصلِ دین «به دوستان توصیه میكنم: تا آنجا كه قدرت دارید تكالیف و دستورات اصل دین را عمل كنید، خودش چراغ و رهنما میشود و نمیگذارد دزدهای ایمان به شما رخنه كنند. عرض كردم «اصل دین»، ناگفته نماند خیلی چیزها در ادیان معروفه وارد شده كه ارتباطی با اصل دین ندارد. … ما كاری به […]

فصل بيستم: رفع توهمات، ردّ تناسخ (مبحث اول)
در فصل بیستم که فصل پایانی کتاب برهانالحق است، مؤلف طی سه مبحث و یک تبصره برخی از اصطلاحات مرام اهل حق را توضیح میدهد و طی آن برخی توهمات را، از جمله شبههی مشهور دربارهی اهل حق که به علیاللهی شهرت یافتهاند، برطرف میسازد. افزون بر این، دلایلی بر بطلان تناسخ ارائه میدهد و […]

فصل بيستم: رفع توهمات، مظهریت و نقطهی وحدت (مبحث دوم)
در ادامهی فصل بیستم – فصل پایانی کتاب – و تبصرهی مربوط به آن، مؤلف به شرک در عقیدهی علیاللهیها، و توحید در درک موضوع مظهریت میپردازد، علت انحراف عدهای از اهل حق که خود را علیاللهی معرفی میکنند، سادهلوحی و بیاطلاعی از مبانی عقیدتی خود، و تأثیر دیگران بر آنان میداند: «گروهی سادهلوح اهل […]