فصل هفدهم: آداب جوز سر (بخش دوم)

فصل هفدهم: آداب جوز سر (بخش دوم)

یکی از ویژگی‌های مشترک بین سنت‌های معنوی و عرفانی وجود آداب و مناسک آیینی و عبادی مخصوص است که پیروانشان به انجام آن‌ها پایبندند و اجرای دقیق آن‌ها را نشانی از ایمان محکم می‌دانند. اهمیت این مناسک و آیین‌ها در گذر زمان به بخشی از هویت اصلی این مسلک‌ها و مذهب‌ها تبدیل شده و پیروان هر یک با شاخص پایبندی به این مناسک شناخته می‌شوند.

انباشت چنین آداب و مناسکی، در طول زمان، تبدیل به عاملی می‌شود(۱) که بُعد معنوی اعتقادات دینی را چه بسا به حاشیه براند و/یا بر آن حجاب شود (رک، ص۱۵۷). هرگونه کوششی در جهت پالایش این آداب آیینی اغلب با مخالفت پیشوایان سنّت‌گرا روبه‌رو می‌شود. چه بسا اهل حق نیز از این ویژگی مستثنا نبوده‌اند با این تفاوت که آنان در پنهان نگاه داشتن آداب و تشریفات مسلکی دقت بسیار داشته‌اند و آن‌ها را از اسرار الهی ‌می‌دانسته و افشاء آن‌ها را گناهی نابخشودنی می‌شناخته‌­اند. از این‌جاست که عده‌ای از پیشوایان جماعت اهل حق، انتشار کتاب برهان‌الحق را، به منزله‌ی افشای اسرار و اقدامی غیرِ مجاز، مورد ایراد قرار داده‌اند (ب‌ح، ص۲۴۷). لیکن، چنان‌که از پاسخ استاد الهی به این گونه ایرادات برمی‌آید، پنهان‌کاری پیروان در گذشته، خصوصاً پیشوایان اهل حق، سوءِظن‌ها و برداشت‌های ناصواب بسیاری را باعث گردیده که اساساً در شأن اهل حق حقیقی نبوده و تحقیر و اتهامات ناروایی را به پیروان واقعی این مسلک باعث شده است. بنابر فصول مقدماتی برهان‌الحق، این اتهامات استاد الهی را بر آن داشت تا چهره‌ی واقعی اهل حق را با استناد بر معتبرترین منابع موجود آشکار کند تا بلکه سایه سنگین سوءظن، ابهام و بداندیشی را از چهره آنان بزداید.

 

وجوه دوگانه معنویت

از دیرگاه، در مباحث معنوی وجوه دوگانه‌ای برای دین و اعتقادات دینی مطرح بوده که هر یک از منظر خاصی مورد توجه قرار گرفته است. دکتر بهرام الهی این دوگانگی در ادیان یکتاپرست را این‌گونه مطرح می‌کند: وجه ظاهری و آیینی (مرحله شریعت) و وجه باطنی و معنوی (مرحله عرفان) (رک، ویراست جدید، فصل ۲۰). دیدگاه او در این باره حامل نکته‌ی دقیقی است درباره‌ی مراحل تکامل دین (و ویژگی‌های هر مرحله از باب معرفت به حقایق و اصول بنیادین الهی و نحوه عمل به آن‌ها) و کیفیت رشد روحی شخص در طی این مراحل. بر این اساس، پیش‌نیاز ورود به مراحل باطنی و معنوی، رسیدن به مرحله‌ای از پختگی روحی، رشد عقل سلیم، و احساس‌ نیاز درونی برای درک عمیق‌تر حقایق الهی است (رع، ص۵۱).

پیش‌نیاز ورود به مراحل باطنی و معنوی، رسیدن به مرحله‌ای از پختگی روحی، رشد عقل سلیم، و احساس‌ نیاز درونی برای درک عمیق‌تر حقایق الهی است (رع، ص۵۱).

از منظری دیگر، دین دارای وجوهی دوگانه است: بعد ظاهری(۲) (اکتفا به مفاهیم سطحی متون مقدس و انجام مناسک و آیین‌ها) و بعد باطنی(۳) (رسوخ به عمق و معنا و باطن دین). از این منظر، بُعد ظاهری حاکی از مراسم و مناسک آیینی نظیر عبادات است و بُعد باطنی ناظر بر اصول اعتقادی. ضمن این‌که پیشوایان ادیان اغلب، پرداختن بی‌کم‌وکاست به بُعد آیینی را به اندازه‌ی اعتقاد به بُعد عرفانی مهم می‌دانند و ترک آن ‌را نشانی از بی‌ایمانی(۴). رعایت مناسک امری تعبُدی ‌است و پیوند آن با ابعاد دیگر چندان مطرح نیست. حال آن‌که مناسک و آیین­های­ اصیل معنوی نمادِ عینیتِ حقایق واقعی الهی و عمق و باطن مفاهیم معنوی هستند و عمل به آن‌ها، با نیت صحیح، به درک حقایقِ معنویِ مستتر در آن‌ها کمک می‌کند.

در جوامع سنتی، نظریه‌پردازی در مورد مفاهیم معنوی (از قبیل وجوه دوگانه دین و دینداری) و پژوهش‌های مستقل و متکی بر روش‌های علمی به ندرت دیده می‌شود و مطالعات میدانی (field research) درباره‌ی آن‌ها نیز اغلب در جوامع علمی کشورهای دیگر و برمبنای یافته‌های نظریه‌پردازانِ حوزه‌هایِ جامعه‌شناسی و روان‌شناسی صورت می‌گیرد. یکی از شناخته‌شده‌ترینِ این نظریه‌پردازی‌ها، حاصل پژوهش‌های محققین دانشگاه هاروارد، اَلپورت و راس(۵) در دهه ۱۹۶۰ میلادی است که بر اساس آن‌، دینداری افراد در جوامعِ موردِ مطالعه‌، نشان از دو گرایش اصلی دارد: گرایش سطحی(۶) و گرایش عمیق(۷).

بر این اساس، برای کسانی که از گرایش «عمیق» در اعتقادات دینی خود برخوردارند، معنویت امری است «درونی»؛ ایمان ارزشی متعالی‌ دارد و خواسته‌های دنیوی نسبت به ماهوی، دارای اهمیت کم‌تری است. این افراد باورهایشان «درونی» شده و عمل به آن‌ها جزئی از عادات طبیعی زندگی شده است.

در مقابل، دیندارانی هستند که در پی گرایش‌های «سطحی»، هدفشان از عمل به مناسک دینی چه بسا رسیدن به منافع مادی و اجتماعی است. در واقع آنان می‌خواهند بی آن‌ که از منافع دنیوی محروم شوند، خدا را نیز در کنار خود داشته باشند(۸).

بنا به گفتۀ این پژوهشگران، این دوگانی، نمایان‌گر دو انتها از یک پیوستار (Continuum) است و انگیزۀ روی آوردن به دین، عموماً جایی میان این دو انتها قرار می‌گیرد.

 

نقش عمل به مناسک در طب جدید روح (معنویت فطری)

یکی از اهداف مناسک عبادی، جلوگیری از «فراموشی» و حفظ ارتباط با مبدأ است: «انسان ولو ایمان هم داشته باشد خدا را فراموش می‌کند.» (رک، ص۱۸۳). ضمن این‌که «هر سنتی كه توسط یك بزرگ معنوی گذاشته شده باشد، هیچ وقت كهنه نمی‌شود. هر وقت اشخاص به آن موضوع توجه كنند، اثرش منعكس می‌شود ولو قرن‌ها از آن بگذرد.» (آح۱، گ۳۹۱). در این دیدگاه، تا زمانی که آداب و مناسک حاوی اثر الهی بوده و توسط مقام ارشادی در هر زمان تجویز شوند، عمل‌کنندگان از بهره و فیض معنوی آن‌ها برخوردار می‌شوند.

هر سنتی كه توسط یك بزرگ معنوی گذاشته شده باشد، هیچ وقت كهنه نمی‌شود. هر وقت اشخاص به آن موضوع توجه كنند، اثرش منعكس می‌شود ولو قرن‌ها از آن بگذرد. (آح۱، گ۳۹۱).

از سوی دیگر، بسنده کردن به انجام آداب ظاهری و نادیده گرفتن عمل به حقایق معنوی واقعی زنده، خطر این را دارد که نیت شخص، دانسته یا ندانسته، به سوی خواسته‌های ایگو سوق پیدا کند و حتی ایجاد نوعی رضایت‌ِ از خود کند چرا که فرد تصور می‌کند به تکالیف دینی­ خود کاملاً عمل کرده است.

هدف نهایی از پرداختن به طب جدید روح «سیر کمال روحی» است که فرایندی است «عمیق»، درون‌ساز و قلب ماهیت‌کننده: «سیرکمال روحی که انسان را به سمت کمال سوق می‌دهد – یک فرایندِ درونی و سنجیده است و با مدیریت عقلِ سلیم انجام می­‌پذیرد.» (رع، ص۱۳۲). اما، برخلاف شیوه‌های مرسوم در معنویت سنتی، در ظاهر تفاوتی با عرف جامعه ندارد. به عبارتی، نه تن به گوشه‌گیری می‌دهد و نه حالت معنوی خود را جار می‌زند (رع، ص۱۳۲).

سیرکمال روحی … یک فرایندِ درونی و سنجیده است و با مدیریت عقلِ سلیم انجام می­‌پذیرد.» (رع، ص۱۳۲)

دکتر بهرام الهی حوزه‌ی آزمایش‌های معنوی را وجود (درون) خود انسان می‌داند (م‌ع، ص۵۶) و یکی از مهم‌ترین تجربیات در این حوزه را روان‌کاوی کردن خود بر می‌شمارد که به وضوح امری ‌است با گرایشِ «عمیق» و درونی (رع، ص۱۶۵ و ص۵۷). از‌ آن‌جا که نتایج عمل به اصول الهی واقعی پیش از هر چیز در درون شخص آشکار می‌شوند، بروزات پیشرفت در معنویت نیز به طور طبیعی و بدون ظاهرسازی، در درون است: در نگرش شخص به زندگی مادی و معنوی، دقت در رعایت حقوق جسم و روح خود و مخصوصاً حقوق دیگران، خدمت به خلقِ بدون چشم‌داشت، رقت قلب و انسان‌دوستی، و نظایر آن؛ بی آن‌که شخص انتظارِ دستاوردی داشته باشد: «سالك هر چه در گمنامی بماند و شش‌اسبه راهش را طی كند، بهتر است.» (آح۱، گ۶۵).

 

مناسکِ آداب جوز سر

بعد از سلطان، طی قرون متمادی و انحرافات حاصله، اکثر سنت‌ها در به جای آوردن آداب جوز سر تأکید را به سمت مهم‌تر شمردن «ظاهر» تغییر ثقل دادند. در حالی که از حاصل تحقیقات مؤلف و شواهد زیر چنین بر می‌آید که اصل در جوز سر، عمق و باطن است:

  • تمامی مراسم آیینی و عبادی این مسلک، اعم از جمع‌های ذکر، صرف نذور و مراسم جوز سر، برخلاف شیوه‌های رایج در بسیاری از سنت‌ها، خالی از نمایش و به دور از انظار عمومی و تنها در خلوت معنوی برگزار می‌شده است.
  • مؤلف، سر سپردن را سمبل مقام تسلیم می‌داند. او در تشریح رکن نیستی، از ارکان چهارگانه اهل حق، مقام تسلیم را آخرین مرحله عرفان دانسته و کسی را واجد آن می‌شناسد که با نیست و نابود کردن هوی و هوس نفسانی و رذائل اخلاقی، به طور مطلق تسلیم مقدرات شده و غیر از رضای خدا چیزی نمی‌خواهد (ب‌ح، ص۲۳). از اشیاء مورد استفاده در مراسم جوز سر، جوزِ بویا(۹) است که طی تشریفات خاصی با شیئی برنده خرد می‌شود و به عنوان نماد «سرِ تسلیم در مقابل ارادة خدا فرو آوردن و شكستن سد غرور و هوی و هوس نفسانی» در این مراسم از آن استفاده می‌شود (ب‌ح، ص۶۳).
  • مؤلف ضمن اهمیتی که برای انجام دقیق این مراسم قائل بوده (آح۲، ص۴۵۳)، تأکید بر این دارد که طالب باید دروناً برای این تجدید پیمان آماده بوده و شرایط لازم را کسب کرده باشد (آح۲، ص۴۵۳، ص۳۲۲). از دید او، انجام مراسم جوز بدون عمل و پایبندی به حقایق الهی، حاصلی ندارد. در تأکید بر این نکته، استاد در پاسخ به درخواست یکی از شاگردان برای انجام مراسم سر سپردن می‌گوید: «می‌خواهم معنا‌ً به جایی برسید، بعد خودم به شما خبر خواهم داد. نمی‌خواهم مانند آن‌هایی باشید كه تشریفات را انجام داده‌اند ولی به‌قدرِ نصف شما هم پیش نیامده‌اند.» (آح۲، گ۶۲۴).
  • از دیگر تشریفات این مراسم اتمام حجت با شخص طالب یا وکیل او است. اتمام حجت در بیانِ مراحلِ هدایت به مقطعی اشاره دارد که حقیقت به طور کامل و روشن بر شخص آشکار شده و جایی برای هیچ‌گونه شبهه و پرسشی باقی نمی‌ماند(۱۰). در ابتدای مراسم از طالب به روشنی پرسیده می‌شود که آیا برای تجدید پیمان و پذیرش مسئولیت‌های ناشی از آن آمادگی دارد یا خیر. پس از دریافت پاسخ مثبت، به او یاد‌آور می‌شود که با این پیمان وی با پیوند سلسله مراتب از مقام مظهریت و یاران مقرب در حقیقت، به مقام ولایت و نبوت در شریعت، و با طی مقامات معنوی به عالم مجردات (عالم ذرّ) اتصال می‌یابد، و به عبارتی خود را متعهد می‌سازد که به همان شروطی (اصولی) که در ازل ملکان مقرب پذیرفتند پایبند و وفادار باشد.
  • یکی از اشیاء مورد استفاده در این مراسم پارچه سفیدی به نام شدّ است. در توضیح فلسفه معنوی شدّ، مؤلف به استناد آیات قرآن از آن به عنوان دست‌آویز محکم به سوی خدا و پیوند رشته ایمان به قادر سبحان (ب‌ح، ص۶۱) یاد می‌کند؛ که گسستی در آن نیست و کسانی به آن دست می‌یابند که تسلیم خدا بوده، از شرک و طغیان دوری جسته و به خدای حقیقی ایمان ببندند(۱۱). در معنویت فطری (طب جدید روح) اتصال به هدایت الهی را می‌توان مصداق همان دست‌آویز محکم در راه خدا (عُرْوَةِ الْوُثْقَى) و پیوند رشته ایمان به یکتا دانست.

بدین ترتیب مشخص می‌شود که اصل در مراسم جوز سر، کیفیت درونی و احوالات معنوی و فضایل صفاتی از جمله ایمان خالص، درستکاری، صداقت، پرهیزکاری، تقوا، فروتنی، تعهد، دانش و حقیقت‌جویی است و برگزاری ظاهری آیین‌ها و تشریفات بدون پشتوانۀ روحی، خالی از اثراتی است که بر این گونه مراسم مترتب است. هر قدر شخصِ سر سپرده بیش‌تر این کیفیات و احوالات و فضایل را در خود پرورش دهد، بیش‌تر از اثرات مستتر در نمادها و آیین‌ها بهره‌مند می‌شود.

با توجه به اثرات عمیق این مراسم در افراد واجد شرایط، بی‌دلیل نیست که مؤلف آداب جوز را به عنوان یکی از آداب مسلک اهل حق، در زمرۀ فروعات و ملحقات، برای طالبینی که مشتاق بهره‌مند شدن از اثرات آن هستند، برگزیده‌ است.


۱. در برخی منابع از این پدیده به «فربهی مناسک» نام برده شده است.
۲. Exoteric
۳. Esoteric
۴. Islamic Spirituality Foundation. Edited by Seyyed Hossein Nasr. Vol.48. Routledge Library Edition: Islam. First published 1987
۵. Allport W. Gordon and Ross J. Michael. Personal Religious Orientation and Prejudice. Harvard University. Journal of Personality and Social Psychology 1967, Vol. 5, No. 4, 432-443.
۶. Extrinsic Orientation
۷. Intrinsic Orientation
۸. Allport W. Gordon and Ross J. Michael. Personal Religious Orientation and Prejudice. Harvard University. Journal of Personality and Social Psychology 1967, Vol. 5, No. 4, 432-443.
۹. میوۀ درختی جنگلی به همین نام که معطر است و به عنوان ادویه و گاهی دارو استفاده می‌شود.
۱۰. «لا اِکراهَ فِی الدّینِ قَد تَبَیَّنَ الرّشدُ مِنَ الغَیِّ …» (سوره ۲، آیه ۲۵۶). یعنی «نیست اكراهی در دین هر آینه به تحقیق آشكار می‌دارد ره یابی را از گمراهی … (ب‌ح، ص۶۱).
۱۱. عُرْوَةِ الْوُثْقَى: سوره ۲، آیه ۲۵۶؛ سوره ۳۱، آیه ۲۲.