فصل هيجدهم: عبادات خصوصی اهل حق (بخش دوم)

فصل هيجدهم: عبادات خصوصی اهل حق (بخش دوم)

استاد الهی از قول سلطان اسحاق، مؤسس مرام اهل حق، نقل می‌کند که «بر هر فرد اهل حق كه مكلف شرعی است، اعم از ذكور و اناث، واجب است که هر ساله به موعد معین، روزه‌دار باشد» (ب‌ح، ص۱۴۴). اما این عبادت فقط خاصِ پیروان مرام اهل حق نیست. در پاسخ به سائلی، مرقوم داشته: «سه روزه‌ی ‌اهل حق دو جنبه دارد: جنبه‌ی ‌اول استصحابی(۱) است، یعنی از بدو پیدایش بشر تا زمان حضرت سلطان اسحاق به علت اثرات معنوی كه خداوند بر آن مقرر داشته، متعاقباً در هر عصری به كیفیت و اسم و رسم مخصوصی توسط موصلین به حق انجام یافته، از آن جمله نیز همان سه روز مندرجه‌ی ‌در قرآن مجید سوره‌ی الدهر (هل اتی) می‌باشد. جنبه‌ی دوم، سه روزه‌ی ‌اختصاصی زمان حضرت سلطان اسحاق، … است. … این سه‌روز، تجدید عهد همان سه روز روزه‌ی استصحابی مذكور است» (ب‌ح، ص۵۹۳؛ آح۱، گ۱۲۲۰، ۱۲۲۴). از این‌رو، این روزه‌ها، عبادتی است عام که هر کس می‌تواند خود را از مزایای آن بهره‌مند گرداند.

سه روزه‌ی ‌اهل حق… از بدو پیدایش بشر تا زمان حضرت سلطان اسحاق به علت اثرات معنوی كه خداوند بر آن مقرر داشته، متعاقباً در هر عصری به كیفیت و اسم و رسم مخصوصی توسط موصلین به حق انجام یافته

این سه‌روز نام‌های مختلفی دارد اما از آن‌جا که پیروان اهل حق آن را به احترام سه شبانه‌روز روزه‌دار بودنِ سلطان اسحاق و سه ‌تن از یاران‌اش در غاری تازه‌پیدا‌شده به جا می‌آورند، به «نیتِ مرنوی» مشهور شده است (ب‌ح، ص۱۴۴ و ۱۴۵). بعداً سه شبانه‌روز تبدیل شد به شش روز متوالی، و سپس تبدیل شد به دو سه‌روزه‌ی با فاصله. در این مسیر، سه‌روز اول را روزه‌ی مرنوی می‌نامند و سلطان اسحاق آن را واجب مؤکد شمرده است (ب‌ح، ص۱۵۱)، و سه روزه‌ی دوم که یک‌ماه بعد از روزه‌ی اول انجام می‌شود، و به روزه‌ی قولطاسی (خاص) معروف است، بر اساس گفتار دیگری از سلطان اسحاق، غیر واجب، یعنی مستحب به حساب می‌آید (ب‌ح، ص۱۵۲).

سلطان اسحاق، آغاز سه روزِ واجب را بر نشانه‌های طبیعی گردش طبیعت (چله‌ی زمستان) و دوازدهم ماهی قمری قرار داد که در چله‌ی زمستان واقع شود: «دُوازدة وَ ماه نَه دِلی چِلی». به این ترتیب، این سه روز را در یک بازه‌ی زمانی چهل روزه تعیین کرد، زمان ثابتِ بدون تغییری معلوم نکرد.

شیخ امیر (مفسر کلام سرانجام)، در قرن ۱۱ یا ۱۲ هجری قمری (ب‌ح، ص۷۴ و ۷۳)، در حدود ۴۰۰ – ۵۰۰ سال بعد از زمان سلطان اسحاق، در تأیید گفتار سلطان اسحاق، نشانه‌های طبیعی دیگری ارائه کرد تا موعد روزه‌ها مشخص‌تر شود. اما نشانه‌ها، همچون نشانه‌ی سلطان اسحاق، به رمز و کُد و بر اساس رویدادهای طبیعی است: «وَعْدَه‌ی شاخْ‌شِمارْ كَلْ رَمْ شاهُوْ – اِقْرارْ مِیردانْ، كُوهَ وْ سَرْآسُو». یعنی به وقت جفت‌گیری بُزهای كوهی منطقه‌ی ‌شاهو که برابر باشد با مقارنه‌ی (جمع‌شدن) ستاره‌های پروین با ماه، در افق محل غروب ماه، بعد از نصف شب یكی از شب‌های ۱۲ لغایت ۱۵ ماه قمری (ب‌ح، ص۵۹۹). با این توصیف، هنوز موعد روزه‌ها بر یک گاهشماری مستقر نشده است.

شیخ امیر، علاوه بر این بیت، در بیت دیگری، نشانه‌ی دیگری نیز می‌دهد: «افْتاوْ كِهْ مِدْرا، سَوْز مَوُو اِقْرارْ- سِرّ نَهانِی‌اش مَوُو اشكْارْ». یعنی «آفتاب كه ایستاد اقرار سبز می‌شود- سرّ پنهانی‌اش آشكار می‌شود». این بیت و بیت قبلیِ شیخ امیر، ماه آذر شمسی را که در چله‌ی زمستان واقع نیست، به معادله‌ی تعیین موعد نیت‌ها وارد می‌کند. جفت‌گیری بزهای کوهی منطقه‌ی شاهو، معمولاً بین برج آذر و دی روی می‌دهد. و منظور از ایستادن آفتاب در این بیت، کوتاه‌ترین مدت تابش خورشید در شبانه‌روز است، که مربوط می‌شود به کوتاه‌ترین طول روز در سال. این امر در نیمکره‌ی شمالی کره‌ی زمین در انتهای برج آذر واقع می‌شود. در همین زمان خورشید وارد انقلاب زمستانی در منطقه‌البروج نیمکره‌ی شمالی کره‌ی ‌زمین می‌شود و از این‌پس، روزها به مرور طولانی می‌شوند (ب‌ح، ص۶۰۰).

به این ترتیب، موعد روزه‌ها، در سه بیت رمزی از سلطان اسحاق، و شیخ امیر بیان شده است. رمز‌ها، نشانه‌های طبیعی و اخترشناسانه‌ای هستند که رمزگشایی آن‌ها چندان آسان نیست و یکی از دلایل ایجاد اختلاف بین طایفه‌های اهل حق شده است. استاد، طی تحقیقات خود در کلام‌های دست اولِ اهل حق، و تحقیقات میدانی و نجومی، مجموعه‌ی نشانه‌ها را در این راهکار خلاصه کرده است: «روزه‌ی مرنوی از دوازدهم لغایت چهاردهم ماهی است كه در برج قوس [آذر] و جدی [دی] واقع شود، و روز پانزدهم عید فطر است. مگر این‌كه اول برج قوس و اول ماه قمری یكی باشد، در این صورت ماه بعدی روزه‌ی مرنوی است.» (ب‌ح، ص۱۶۱).

در همین ارتباط می‌گوید: «برای همین قضیه‌ی نیت‌ها با این‌كه كلام در دست داشتم و از منابع صحیح هم مطمئن شده‌ بودم كه معنایش همان است، مع‌ذلك مدت شش ماه به تحصیل نجوم و هیئت پرداختم تا توانستم با اطمینان آن را با كلام شیخ امیر تطبیق دهم و پایه‌ی حساب نیت‌ها را روی حساب شمسی بیاورم كه هیچ‌وقت تغییر نمی‌كند و ثابت است. حساب‌های دیگری كه مأخذ تعیین نیت‌ها بودند، ثابت نیستند. مثلاً حساب فُرس قدیم، هر چهار سال، یك روز جلو می‌آید و غیر ذلك.» (آح، گ۱۱۵۸).

مدت شش ماه به تحصیل نجوم و هیئت پرداختم تا توانستم با اطمینان آن را با كلام شیخ امیر تطبیق دهم و پایه‌ی حساب نیت‌ها را روی حساب شمسی بیاورم كه هیچ‌وقت تغییر نمی‌كند و ثابت است

اختلاف طایفه‌های مختلف اهل حق بر سر روزه‌ها‌ی مرنوی، نه بر سر تعداد روز آن است، و نه بر سر نیت آن، یا بر سر این‌که در کدام فصل از سال باید اجرا شود، بلکه اختلاف بر سر موعد و آغاز آن است. این اختلاف چهار علت اصلی دارد:

۱- تعبیر و تفسیر ناصحیح از کلام سرانجام (ب‌ح، ص۲۱۸، ۱۴۶).
۲- نادیده گرفتن نشانه‌های طبیعی شیخ امیر.
۳- انتخاب گاهشماری‌های عرفی و قراردادی به‌جایِ گاهشماری حقیقی (ب‌ح، ص۱۵۲).
۴- گروه‌گرایی و قوم‌گرایی که سبب خرافه‌گرایی و ترجیحِ رسوم‌گرایی بر حقایق واقعی شده است.

گاهشماری‌ها، عموماً، بر اساس چند خصیصه سنجیده می‌شوند: ۱) قمری (۳۵۴روزه) یا خورشیدی(۲) (۳۶۵ روزه) بودن. ۲) تنظیمات و کبیسه‌گیری ۳) مبدأ گاهشماری ۴) آغاز سال ۵) تعداد ماه‌ها و طول هر ماه و هر فصل‌ ۶) سال طبیعیِ حقیقی، یا سال عرفیِ قراردادی.

از ده گاهشماری مورد استناد استاد (ب‌ح، ص۱۴۸) برخی از آن‌ها کارکردی در تعیین موعد نیت‌ها ندارند (ترکی غازان‌خانی، و میلادی)، برخی نیز با خصوصیات مشابه، در حکم واحد قلمداد شده‌اند. به این ترتیب، گاهشماری‌های ده‌گانه، به چهار گاهشماری رایج در بین طایفه‌های مختلف اهل حق خلاصه ‌شده‌اند: ۱) گاهشماری رسمی ایران که اصلاح شده‌ی گاهشماری باستانی است (به‌جایِ باستانی، شمسی، جلالی، زردشتی)، ۲) گاهشماری فرس قدیم (به‌جایِ فرس قدیم و زردشتی قدیم)، ۳) گاهشماری رومی (به‌جایِ رومی و روسی)، و ۴) گاهشماری قمری (عربی) (ب‌ح، ص۱۴۹). گاهشماری فرس قدیم که طایفه‌ی بزرگی از اهل حق به نام گوران از آن استفاده می‌کنند، به گاهشماری گرمسیری، اختیارات، و كُردی نیز مشهور است.

مروری بر تاریخچه‌ی گاهشماری‌ها نشان می‌دهد، تقویم فرس قدیم و رومی به مرور ایام، طی قرون متمادی، از گاهِ طبیعی و نجومیِ حقیقی فاصله گرفته‌ و زمان حقیقی را نشان نمی‌دهند. به طور نمونه، در سال ۱۳۹۹ هجری شمسی، اول فروردین تقویم شمسی برابر شده با ۸ آذر، که اولین ماه بهار رومی است، و برابر شده با ۱۰ آبان، که ماه دوم بهار فرس قدیم است (تقویم مصباح‌).

به همین ترتیب، سایر تقویم‌های عرفی و بومی مورد استفاده‌ی طایفه‌های دیگر، با زمان‌های حقیقی فاصله گرفته‌اند. مثلاً طایفه‌ای با تقویمی روزه می‌گیرند که آغاز زمستان‌اش برابر است با ۱۶ آبان شمسی. طایفه‌ا‌ی دیگر با تقویمی روزه می‌گیرند که آغاز زمستانش برابر است با ۲۵ آبان شمسی (ب‌ح، ص۱۵۳). این‌ طایفه‌ها، تفاوت دارند با کسانی که از تقویم عمومی‌تر ‌فرس قدیم یا رومی استفاده می‌کنند. آغاز زمستان در تقویم فرس قدیم، برابر است با ۲۲ آبان شمسی. آغاز زمستان در تقویم رومی، برابر است با ۲۳ آذر ماه شمسی. آغاز زمستان در تقویم جلالی، برابر است با ۲۵ آذر شمسی و غیره (تقویم مصباح‌).

مؤلف در میان تقویم‌های مختلف، گاهشماری خورشیدی را برگزید که یک گاهشماری رسمی ایران است که دقیق‌ترین گاهشماری خورشیدی جهان به شمار می‌آید که زمان‌های تقویمی آن، دقیقاً برابر است با گردش سماوی زمین و وضع طبیعی خورشید (قاسملو).

مؤلف در «رساله‌ی جشن حقیقت (نیت‌ها)»، رساله‌‌ای که پیش از انتشار برهان‌الحق، به منظور تعیین موعد نیت ‌مرنوی نگاشته است، علت انتخاب گاهشماری خورشیدی را چنین مرقوم می‌دارد: «چون آن حساب [حساب شمسی] بر پایه‌ی اصول صحیح طبیعت و مدار فلکی و گردش سیارات منظومه‌ی شمسی به طور ثابت قرار گرفته که اثراتش در تغییر فصول از گرما و سرما و بهار و خزان و غیره هویدا است حساب‌اش نیز از روی قواعد علمی هیئت و نجوم استخراج و تنظیم گردیده بر خلاف سایر حساب‌ها که وضع هر یک قراردادی است و در اثر آداب و رسوم قوم بنا به مقتضیاتی معمول‌به آن قوم شده است هیچ مبنای صحیحی ندارند تا پایه‌ی اساسی برای انجام دستور نه دلی چلی شناخت.» (رساله‌ی جشن حقیقت (نیت‌ها)، ص۱۳).

گاهشماری رسمی ایران که مورد استناد استاد قرار گرفته، گاهشماری است خورشیدی، بر پایه‌ی گاهشماری جلالی که روز و ماه و فصول آن منطبق است با ورود خورشید به دوازده ناحیه‌ی منطقه‌البروج که هر سال، با ورود خورشید به اعتدال بهاری، نو می‌شود. این گاهشماری، تنها تقویم متداول در جهان است كه علاوه بر كبیسه‌های چهار ساله، كبیسه‌ی پنج ساله نیز دارد. وجود كبیسه‌های پنج ساله، باعث انطباق دائمی و دقیق‌تر تقویم هجری شمسی با فصول طبیعی می‌شود. این در حالی است که دقت گاهشماری خورشیدی میلادی ۳۲۲۶ سال است (ویکی‌پیدیا، مرکز ژئوفیزیک دانشگاه تهران).

در خاتمه لازم است به یکی دیگر از تحولاتی که ملک‌جان (شیخ جانی) در آیین‌های اهل حق به وجود آورد اشاره شود. او با حذف روزه‌های استحبابی قولطاسیِ خاص که یک‌ماه پس از روزه‌‌های مرنوی انجام می‌شد کوشید توجه و اهمیت را بر عبادت مرنوی بگذارد.


۱. استصحابی: اصطلاح فقهی است، به معنی حکم دادن به باقی بودن حالت سابق، هنگام شک داشتن در یک حُکم (فرهنگ عمید).
۲. سال قمری عبارت است از گردش یک دور کامل ماه به دور زمین. سال خورشیدی (شمسی) عبارت است از گردش یک دور کامل زمین به دور خورشید. طول متوسط هر ماه قمری ۲۹.۵۳۰۵۹ روز، یعنی ۲۹ روز و ۱۲ ساعت و ۴۴ دقیقه و ۲٬۷۸ ثانیه است. طول سال قمری حقیقی برابر است با ۳۵۴.۳۶۷۰۸ روز، یعنی ۳۵۴ روز و ۸ ساعت و ۳۵٬۷۱۲ ثانیه. سال تقویمی قمری برابر است با ۳۵۴ روز، در سال‌های عادی؛ و ۳۵۵ روز در سال‌های کبیسه. سال شمسی حقیقی یا همان سال اعتدالی، مدت زمانی است که مرکز خورشید از نقطه اعتدال بهاری عبور کند و به نقطه‌ی اعتدال بهاری بعدی در سال بعد برسد. طول متوسط این گذر، در ساعت ۱۲ زیجی تاریخ صِفر ژانویه ۱۹۰۰ میلادی برابر بود با  ۲۴۲۱۹۸۷۸/۳۶۵ شبانه‌روز یعنی ۳۶۵ شبانه‌روز و ۵ ساعت و ۴۸ دقیقه و ۹۷/۴۵ ثانیه. مدت متوسط سال شمسی حقیقی در حال کوتاه شدن است، هر سال ۰۰۰۰۰۰۰۶۱۴/۰ شبانه‌روز یا ۰۰۵۳۰/۰ ثانیه از مدت آن کم می‌شود. سال عرفی یا قراردادی، متکی به گردش طبیعی اجرام سماوی سیارات و یا وضع خورشید در منطقه‌البروج نیست، بلکه طول مدت دو تاریخ واحد را ملاک قرار می‌دهند. مانند طول مدت ۵ آذر تا ۵ آذر بعد. این مدت را ۳۶۵ روز در سال‌های عادی، و ۳۶۶ روز در سال‌های کبیسه در نظر می‌گیرند، بدون در نظر گرفتن چند ساعت و دقیقه‌ای که موجب اختلاف تقویم‌های عرفی با گاهشماری‌های حقیقی می‌شود. گاهشماری هجری خورشیدی در ۱۱ فروردین ۱۳۰۴ در مجلس شورای ملی تصویب شد و به موجب آن طول و نام ماه‌های سال اصلاح شد. طول ماه‌ها که در هر سال متغیر بود و از ۲۹ تا ۳۲ روز تغییر می‌کرد به شش ماه ۳۱ روزه، ۵ ماه ۳۰ روزه و یک ماه ۲۹ روزه در سال‌های معمولی، دقیق شد و نام ماه‌ها از نام عربی برج‌های فلکی (حمل، ثور، … حوت) به نام‌های ایرانی شامل فروردین تا اسفند تغییر کرد. معیار شروع سال، ۱ فروردین و معیار لحظه تحویل سال اعتدال بهاری است. این گاهشماری دقیق‌ترین گاهشماری خورشیدی در جهان است. (ویکی‌پیدیا، مرکز تقویم دانشگاه تهران، ایرج ملک‌پور، فرید قاسملو، رضا عبداللهی).