شرح فصل پنجم: مقدمه
شرح فصل پنجم: مقدمه
اگر خوانندۀ این سطور، فصول گذشته را مطالعه کرده باشد، در مییابد که طرح موضوعات از ساختاری منسجم برخوردار بوده و هر مطلب سنگبنایی برای شکل دادن به یک مجموعه منطقی به حساب میآید. از این گذشته، تا اینجا، شناختی نسبی نیز از مشی فکری و نگرش استاد الهی به معنویت حاصل آمده است. چنانکه در فصل قبل مطرح شد، یکی از ویژگیهای بارز نگرش استاد الهی پایبندی به فلسفه اصالت عمل(۱)، در مفهوم مثبت و سازندهی آن است. مطالب فصلِ گذشته گواه بر تائید این برداشت است؛ چرا که فیالمثل از مفاهیمی چون اعتقاد به بقای روح و عالم آخرت، که طی قرون متمادی موضوع بحثهای نظری و کلامی فلاسفه، پیشوایان ادیان، و حکما بوده است نسخههایی کاربردی و عملی برای یک زندگی عادی استخراج شده است که در عین حال معیارهایی عملی روشن و ملموس برای هر که پایبند به این اصل اعتقادی باشد به دست میدهد.
حال باید دید در کنار طرح اصول عقاید، «ارکان» از چه جایگاهی برخوردار است و چه مقولاتی را در بر میگیرد. موجزنویسی و پرهیز از حواشی زائد که شیوه نویسنده در تالیف کتاب حاضر است، موجب میشود که خواننده بیدرنگ با محتوای اصلی فصل آشنا شود. نکتهی دیگری که در بدو امر جلب توجه میکند معرفی منابع و مستنداتی است که مورد استفاده مؤلف بوده است. این ویژگی، در مبحث مقدمه و سرآغاز کتاب حاضر به تفصیل مورد توجه قرار گرفت.
بنا بر مطالب فصل حاضر نشانههای یک دینمحور واقعی در مسلک اهل حق برخورداری از چهار گروه فضیلت متعالیست که با توجه به ذکر نمونههایی از زیرمجموعهی آنها شامل الگوهایی جامع و فراگیر از کلیدیترین فضایلی است كه برخورداری از آنها گویای رشد و تعالی روحی شخص به شمار میرود. در عین حال، بر خلاف سنت رایج در ادیان، در مقابل توصیه به دستیابی به فضایلِ موصوف، هیچگونه پاداش مادی یا معنوی به شخص وعده داده نمیشود. لیکن با مرور آنچه كه در توصیف رکن چهارم از ارکان چهارگانه مورد بحث تشریح گردیده آشکار میشود که هدف غایی از دینداری و عمل به اخلاقیات متعالی در این مسلک، نیل به جایگاهی است که تصور آن برای بسیاری ناممکن مینماید: نیل به مقام حقیقت، و مظهریت اراده و فعل خدا، از زمرۀ مفاهیم عمیق عرفانی است که درک معانی آنها مستلزم دستیابی به ادراک معنوی بالایی است.
هدف غایی از دینداری و عمل به اخلاقیات متعالی در این مسلک، نیل به جایگاهی است که تصور آن برای بسیاری ناممکن مینماید: نیل به مقام حقیقت، و مظهریت اراده و فعل خدا.
موضوع اخلاقیات و انگیزههایی که انسان را به عمل به آنها راغب میكند، از زمان فلاسفه یونان باستان تا امروز مورد توجه متفکرین، علمای دینی، و فلاسفه بوده است. بنا بر نظر اندیشمندان، موضوع اصلی اخلاقیات، عمل کردن است به آنچه خوب و پسندیده است. لذا شناخت خوب از بد و خیر از شر پیشنیاز عمل اخلاقی است. سؤالی که ذهن بسیاری از متفكران را همواره به خود مشغول داشته این است که چه انگیزهای انسانها را به انجام عمل اخلاقی ترغیب میكند؟
با مروری بر سیر تاریخی نظریات اندیشمندان درباره اخلاق، میتوان جریانات غالب در این حوزه را در سه سرفصل زیر خلاصه كرد:
- مکتب اخلاقی وظیفهگرا(۲)
- مکتب اخلاقی نتیجهگرا(۳)
- مکتب اخلاقی فضیلتگرا(۴)
وظیفهگرایی در اخلاق
در این دیدگاه برای سنجش عمل خوب و بد و بازشناختن اعمال اخلاقی و غیراخلاقی از مفهوم وظیفه و تکلیف بهره گرفته میشود. عمل درست و اخلاقی عملی است كه پرداختن به آن یا پرهیز از عمل مخالف آن، نوعی تکلیف به شمار میآید، صرف نظر از اینکه به نتیجه یا پیامدی منجر شود یا نشود. به نظر امانوئل کانت(۵) تمایل به اعمال اخلاقی نوعی حس وظیفهشناسی و گرایش به انجام اعمال خوب و پرهیز از زشتیها محسوب میشود که در انسانها فطریست، زیرا عقلِ عملیِ انسان در خدمت نیّات خوب اوست. بر این اساس، پایبندی به اخلاقیات ربطی به سعادت و نیکبختی ندارد. معیار تشخیص وظایف اخلاقی نیز هنجارهای اجتماعی هستند که هر شخص اخلاقگرایی خود را موظف به رعایت آنها میداند.
از آنجایی که هر گاه صحبت از وظیفه به میان میآید در مقابل حقی نیز وجود دارد، هر شخصِ پایبند به اخلاقیات خود را مکلف ّ به انجام آن کاری میداند که درست بوده و برای رعایت حقوق دیگران الزامیست، بی آنکه عامل در انتظار نتیجه یا پاداش باشد. از دیدگاه کانت در انجام عمل اخلاقی آنچه كه ارزشمند است نیت خیر شخص است بدون توجه به پیآمد آن عمل. دیگر اینکه عقلِ عملی فطرتاً نیت خیر برای عمل به اخلاقیات را باعث میشود. بنا براین هنگامی که شخص آنچه را که فطرتاً برای خود خوب میداند برای دیگران هم بخواهد، عملش اخلاقی است. در این مورد نظریات موافق و مخالف بسیاری مطرح شده است که پرداختن به آنها از حوصله این بحث خارج است.
هنگامی که شخص آنچه را که فطرتاً برای خود خوب میداند برای دیگران هم بخواهد، عملش اخلاقی است.
نتیجهگرایی (منفعتگرایی)
از دیدگاه اندیشمندان نتیجهگرا، اخلاق مبتنی بر نتیجه و منفعتی است كه حاصل میشود. بر اساس این نظریه، ارزش اخلاقی هر عملی تابع نتایج واقعی آن عمل است. چکیده نظریات این مکتب را میتوان در این عبارات خلاصه کرد «کاری درست و بر حق است که بیشترین شادکامی را برای بیشترین تعداد افراد به دست دهد»(۶). طرفداران سنتی این دیدگاه تنها معیار بازشناختن اعمال اخلاقی از غیر اخلاقی را منفعت یا لذتی میدانند که از انجام آن کار به دست میآید. بر این اساس، عملی که بیشترین منفعت را برای عامل آن حاصل كند، ارزش اخلاقی بالاتری دارد. دربارهی پیآمدهای عمل اخلاقی، نظریات گوناگون، پیوستاری را شکل میدهند که در یکسوی آن سودجویی فردی و در انتهای دیگر منفعتگراییِ جمعی قرار گرفته.
از این دیدگاه، پیآمد اعمال هر كس تنها به دستاوردهای مادی و دنیوی او مربوط میشود، و لذا بر حسب ظاهر، نتایجی که پیروان ادیان الهی از انجام اعمال نیک انتظار دارند، نظیر بهشت و مانند آن، بیرون از حوزهی این بحث است.
فضیلتگرایی
پیدایش اعتقاد به اخلاقیات به عنوان فضیلت و صفات پسندیده را در غرب به افلاطون و ارسطو نسبت میدهند و در شرق به حُکمایی چون کنفوسیوس. در این میان نظریات ارسطو در باب فضیلت اخلاقی شهرت بیشتری دارد و جامعتر از نظریات دیگران مورد نقد و بحث قرار گرفته است. در این نگرش، بنیان اصلی و محور عملِ اخلاقی را فضیلتها تشکیل میدهند. برخی از اندیشمندان به کار گیری واژهی فضیلت را به جای اخلاق نمیپسندند زیرا اعتقاد دارند که از نظر حکمای یونان باستان اخلاقیات خود از جنس فضایلاند و موضوع علم اخلاق به عنوان جزء اصلی حکمتِ عملی، شناخت فضایل و تبیین آنهاست. از نظر ارسطو نیز هدف غایی انسان رسیدن به سعادت است. از این رو انسانهای نیکبخت فضایل را میشناسند و همواره به شریفترین وجه به آنها عمل میکنند.
دربارهی تعریف فضیلت نیز نظریات گوناگونی مطرح شده است. برخی فضیلت را ناشی از استعداد طبیعی انسان برای انجام کارهای نیک میدانند. بر این اساس، فضایل از جنس صفات نهادین در وجود انسانهایند و از این جهت، به طور طبیعی، بروز رفتارهای خیر و درست را باعث میشوند(۷). البته از نظر ارسطو کسب فضایل مستلزم عمل کردن مداوم به اخلاقی است مبتنی بر حكمتِ عملی. در عمل، فضایل در انسانها درجاتی دارند كه شاید مشاهدهی حد اعلای آن در یک شخص پدیدهای نادر باشد.
كسی که به فرمان فطرت خود، با عملِ مستمر، اخلاقیات را در وجود خود پرورش داده و بدون انتظار نتیجه به اعمال اخلاقی خو گرفته است، طبعاً نتایج مطلوبی در زندگانی دنیایی و حیات اُخروی نصیبش خواهد شد.
با قدری تعمق در مطالب پیشگفته میتوان وجود همپوشانی بین سه دیدگاه اولین را تشخیص داد. میتوان دریافت که عمل به اخلاقیات به حکم وظیفه و رعایت هنجارهای اجتماعی، نهایتاً نتایج و منافعی را برای عامل به بار خواهد آورد، ضمن اینکه نتیجهگرایی را نیز، اگر مرتبط با نفع جمعی باشد، میتوان یک وظیفه اخلاقی به شمار آورد. در عین حال كسی که به فرمان فطرت خود، با عملِ مستمر، اخلاقیات را در وجود خود پرورش داده و بدون انتظار نتیجه به اعمال اخلاقی خو گرفته است، طبعاً نتایج مطلوبی در زندگانی دنیایی و حیات اُخروی نصیبش خواهد شد.
در اینجا باید پرسید که فضایل و صفاتی که در این فصل به عنوان ارکان دینداری برای جویندگان راه حقیقت به آنها اشاره شد از کدام نوعاند. برای پاسخ به این سؤال آشنایی بیشتر با مشرب فکری استاد الهی و فلسفهی سیر کمال، که غایت آن از نظر او هدف نهاییِ خلقت است، ضرورت دارد. بنا بر این، اکنون به اختصار مروری دیگر بر چهار رکن مورد نظر شاید بجا باشد:
پاکی
با جمعبندی آنچه در توصیف این صفت و ابعاد مختلف آن بیان شده است میتوان نتیجه گرفت که تحقق آن در وجود شخص موجب میشود كه ذهن او همواره سرشار باشد از نیّات خالص و اندیشههای پاك – فضیلتی که، در همه حال، منشاء كارهای نیک و اعمال خیر است.
راستی
پاکی، بر اساس توضیحی که داده شد، زمینهساز رشد فضایلی است که با عنوان كلی رکنِ راستی از آنها یاد شده است. فضیلت شامل ابعادی عملی و متعالیست كه در تمامی ادیان و فرهنگها عنوانهایی چون پسندیده و برازنده به آنها داده میشود.
نیستی
در مباحث اخلاقی بارها آمده است که دستیابی به یك فضیلت چه بسا انسان را موفق به کسب فضایلی بالاتر سازد. در زیرِ عنوان نیستی میتوان به روشنی از چنین فضایلی سراغ گرفت كه برخورداری از آنها برای رَستَن از صفات رذیلهای كه در مسیر طولانی و پر نشیب و فراز سیر کمال گریبانگیر انسانهاست، به انسان یاری میدهد.
ردآ یا رضا
با در نظر گرفتن شقوقی که درباره این رکن مطرح شده است میتوان به این نتیجه رسید که در این مرحله فردِ حقیقتجو به کیفیاتی فراعلی دست مییابد که مقدمهایست برای نیل به کمال معنوی.
با این توصیف شاید بتوان نتیجه گرفت که:
- استاد الهی هدف غایی از دینداری را عمل به اخلاقیات و کسب فضایلی متعالی میداند که به توصیف او از جنس فضایل ملکوتی و الهی هستند.
- هر سه دیدگاه موجود دربارهی اخلاقیات، هر یك در جای خود، میتوانند درست باشند. با این توضیح که در مسیر کمال معنوی، انسانها با دنبالهروی از مقررات و قوانین دینی یا عرفی، خود را مکلّف به رعایت اخلاقیات میدانند. همچنین عمل به اخلاقیات با نیت کسب نتایج مادی و اُخروی در مراحلی از تکامل روحی میتواند انگیزهی قوی و مثبتی برای شخص فراهم آورد.
- دستیابی به سعادت برای انسانها را میتوان نتیجهی غایی از عمل به اخلاقیات دانست. لیکن ورای سعادت دنیایی، استاد الهی مرتبهای بسیار متعالی از سعادت را برای رهروان ترسیم میکند که در هیچکدام از مکاتب اخلاقی با این توصیف بیان نشده است.
با توجه به آنچه گذشت به نظر میرسد كه استاد الهی در این فصل الگویی جامع و جهانشمول درباره اخلاقیات مطرح نموده است که میتواند پاسخی باشد به قرنها اختلافنظر دربارهی انگیزهها و پیآمدهای عمل به اخلاقیات و کسب فضایل اخلاقی.
- Pragmatism
- Deontological Ethics
- Consequentialism
- Virtue Ethics
- Stanford Encyclopedia of Philosophy, Deontological Ethics
- Stanford Encyclopedia of Philosophy, Consequentialism
- Ibid, Virtue Ethics