پیش‌زمینه

پیش‌زمینه

اهمیت كتاب برهان‌الحق

کتاب برهان‌الحق، اول‌بار در مهرماه سال ۱۳۴۲ شمسی منتشر شد. این کتاب تحقیقی كه اولین تألیفِ انتشار یافته‌ از نورعلی الهی، مشهور به استاد الهی است، نخستین شرح جامعی است از منشأ، اساس، عقاید، ارکان، و آئین مرام اهل حق که در طول تاریخِ این مسلك، هرگز انتشار نیافته بود. آئینی كه تا آن زمان یا ناشناخته مانده، یا بدشناخته شده بود.
اهمیت برهان‌الحق در این است که توسط كسی نوشته شده که خود در خاندانی از اهل حق به دنیا آمده، و سابقه‌ای دیرینه در این مرام و مسلک دارد. بر اساس سوابق خانوادگی، ریشه‌ی خاندان مؤلف به حسین بَگِ جَلْد، جد مادری سلطان اسحاق، مؤسس مسلك اهل حق می‌رسد. و پدرش حاج نعمت‌الله، به عنوان باطن‌دار و قدیس، از مشاهیر شناخته شده‌ی این رشته‌ی عرفانی است.
مولف بر پایه‌ی عمری تحقیق، و دستیابی‌اش به متون دست‌اولِ این آئین، حقیقت این مرام را كه قرن‌ها در زیر لایه‌هایی از ناآگاهی و بدفهمی و تحریف و تحذیف پنهان شده بود در اختیار طالبان قرار داد: «… بر حسب وظیفه‌ی دینی، خود را مسئول حق می‌دانم هر گاه راجع به امور مذهبی سؤالی از من بشود اگر جواب صحیح داشته ‌باشم مضایقه ننمایم» (ب‌ح، ص‌۵۴۸).
مقالات یا مطالبی که تا زمان انتشار برهان‌الحق، به دست شرق‌شناسان و یا جهانگردان خارجی و داخلی منتشر شده بود، اغلب مبتنی بر اشتباهات فاحش بود و تنها گوشه‌ای از ظواهر این آئین را، آن هم ناقص، نمایان می‌ساخت. ضمناً صحّت همین جزئی هم مورد تردید قرار داشت، اما منبع موثّق‌تری در دست نبود تا هم تمامی مرام را معرفی کند و هم حقایق بطون آن را نمایان سازد.
بنا بر حساسیّت شدید طایفه‌سان(۱) در مكتوم نگاه داشتن، به اصطلاح، اسرار آئینی خود، اكثر آداب و تشریفات آن، از نظر اغیار به دور نگاه داشته می‌شد. لذا توصیف هیچ‌یك از شرق‌شناسان، هرگز به اندازه‌ی شرحِ مؤلف برهان‌الحق از این آداب و تشریفات، جامع و كامل نیست. چه بسا، برخی از شرق‌شناسان، برداشت‌های ناقصِ حاصل از نگاه بیرونیِ خود را به جای آداب اصیل عرضه كرده‌اند. نظریات این خاورشناسان، هیچیک حاصل مشاهده‌ی عینی، یا ناشی از زندگی روزمره‌ی طولانی با این گروه نبوده است. غالباً یا از طریق نقل قول و مصاحبه با فرد یا افرادی از طایفه‌سان حاصل شده، یا با شرکت در بعضی مراسم به دست آمده است. لذا نمی‌توان به عنوان اسناد فراگیر بر آن‌ها صحّه گذاشت. از این منظر، كار استاد الهی در انتشار حقیقت این آئین، بیشتر مقرون به صحّت است. چرا كه او فردی آگاه به متون مقدس (كلام‌های حقیقت) بود و با در اختیار داشتن اصیل‌ترین آنها و با نگاهی درونی، خودی، آگاه به عمق و ریشه‌ی مسائل، آگاه به روابط درون‌گروهی این طایفه، پرده از حقایقی از بطن این مرام برداشته كه تاكنون كسی به عمق و وسعت آن دسترسی نداشته است. همین امر، استثنایی و خاص بودن كتاب را آشکار می‌سازد.
شرح حقیقت مسلك اهل حق و فروعات آن از قبیل آداب، رسوم، سنن و تشریفات این آئین نباید توجه خواننده‌ی تیزبین را غافل از جوهر حقیقت این متن كند؛ جوهری كه اشاراتی ظریف و دقیق به سرخط‌های اصلی علم تجربیِ معنویت فطری دارد. مؤلّف در حین شرحِ منشأ، اساس، عقاید و اركان و آئین مسلك اهل حق، همواره نظر بر حقایق و بطونی دارد كه هریك از این آداب و تشریفات بر آن استوار گردیده است. بطونی كه غذای سالم برای رشد طبیعی و فطری روح را تأمین می‌كند.

كتاب برهان‌الحق، اولین مرجع تحقیقی است درباره‌ی ریشه‌های معنوی و حقیقی این مسلك که مبتنی بر کلام‌ها و گفتارهای مؤسسین مسلک و سرآمدان آن در طول قرن‌ها تألیف شده است.

كتاب برهان‌الحق، اولین مرجع تحقیقی است درباره‌ی ریشه‌های معنوی و حقیقی این مسلك که مبتنی بر کلام‌ها و گفتارهای مؤسسین مسلک و سرآمدان آن در طول قرن‌ها تألیف شده است. این كتاب، در حالی که شرح مبسوطی از آئین و مرام در اختیار خواننده می‌گذارد، اشاره‌ای است به چیستی آن. قصد نگارنده معرفی مسلك اهل ‌حق است نه نفی و اثبات موضوع (ب‌ح، ص۳).
هر چند كه برهان‌الحق، یک اثر ادبی نیست، ‌اما نمی‌توان فصاحت و بلاغت آن را نادیده گرفت. برهان‌الحق كتابی است تحقیقی، كه در خلال آن، چه بسا خواننده‌ی حق‌جو برای سیرکمال روحی آماده می‌شود. از این رو، كتاب را می‌توان در زمره‌ی كتاب‌های معنوی هم به شمار آورد. هر نکته‌اش، دریچه‌ای است به جهانِ علمِ معنویت فطری، پنجره‌ای است به سوی حقایق الهی زنده‌ی واقعی.

سبب تألیف كتاب برهان‌الحق

استاد الهی، در ابتدا، قصد تألیف كتابی به این منظور نداشت. بنا بر روحیه‌ی تحقیق خود، طی سال‌ها مطالعه و تحقیق، یادداشت‌هایی از مسائل و مطالب مختلف مرام اهل حق، اصل و اساس آن، روزه‌ها و عبادات اختصاصی آنان تهیه كرده بود. اصرار یك محقق جوان (سایمون ویتمن)(۲)، زمینه‌ی اولیه‌ی انتشار برهان‌ا‌لحق را فراهم ساخت. بعداً ویتمن نتایج بررسیِ تحقیقیِ خود بر روی دست‌نوشته‌ی برهان‌الحق را در مجله‌ی مرکز ایرانشناسی انگلستان به چاپ رساند.
چاپ نخست كتاب، به سرعت تمام شد، و در سال بعد، در شهریور ۱۳۴۳ش، كتاب مجدداً منتشر شد. در چاپ دوم، توضیحاتی درباره‌ی اصل و اساس موسیقی اضافه شد، و مستندات، و تبصره‌‌ای در شرح مقام علی(ع) بر كتاب افزوده شد. در چاپ سوم (آذر‌۱۳۵۴ش)، ملحقات (تعداد مُعتنابهی سؤال و جواب) به انتهای كتاب افزوده شد كه حدود سه برابر متن اصلی كتاب بود. چاپ های بعدی آن بدون تغییر، ادامه دارد.

گردآوری و تألیف مطالب شفاهی، كه قرن‌ها به صورت سینه‌به‌سینه انتقال می‌یافت و هیچ منبع مكتوب موثقی برای آن وجود نداشت، و تأثیرات تحریف و تحذیف چند صد ساله در آن متون، كار محقق را بسی دشوار می‌كند تا حقیقت را از ناحقیقت و خرافه جدا كند، و با توجیهی علمی آن را به گونه‌ای بیان كند كه نه عالِم و نه عارف نتواند از آن ایراد بگیرد (آ‌ح‌۱، گ۱۷۸۱).

آغاز تحریر ۱۳۳۹ش/۱۹۶۰م
خاتمه‌ی تحریر ۱۳۴۱ش/۱۹۶۲م
چاپ اول ۱۳۴۲ش/۱۹۶۳م ۱۷۸ ص
چاپ دوم ۱۳۴۳ش/۱۹۶۴م ۲۳۴ ص
چاپ سوم ۱۳۵۴ش/۱۹۷۵م ۶۸۸ ص
….
چاپ هشتم ۱۳۷۳ش/۱۹۹۴م ۶۸۵ ص

استاد دو دلیل بر تألیف برهان‌ا‌لحق اقامه می‌کند: «… دلیل اول به خاطر دفاع از اهل حق، زیرا در منابع خارجی با لحن موهنی از اهل حق صحبت می‌شود. … دلیل دوم، برای رفع اختلافات بین خود اهل حق‌ها و باقی ماندن دستوراتشان است.» (آ ح۲، گ۱۳۳)(۳). و در جایی هم به احترام پدر، این كار را ادامه‌ی كار او معرفی می‌كند. (آح۱، گ۱۵۲۶).

انتشار برهان‌الحق، یکی از نشانه‌های حقیقت‌‌جویی و حقیقت‌گویی، و شهامتِ خاصِ مؤلّف است.

با توصیفات مبسوط و دقیق از مسلك اهل حق، استاد حقایقی را آشكار می‌کند كه تا آن زمان هیچ محققی، بر چنین درون‌ما‌یه‌ا‌ی دست نیافته بود. نوشتن این حقایق سبب شد پیروان حق‌جو نیز از بابتِ بازشناسی خود و آئینی كه از اجداد خود به ارث برده‌اند تأمل کنند. پیروان، بر ریشه‌ها و اساس اعتقادات خود، وظایف و اهداف، و بطون آداب و آئین مرام خود، بسی بیش از پیش آگاه شوند. حقایقی بدیع كه موجب شگفتی عده‌ای و انكار عده‌ا‌ی دیگر شد.
انتشار برهان‌الحق، یکی از نشانه‌های حقیقت‌‌جویی و حقیقت‌گویی، و شهامتِ خاصِ مؤلّف است. كسانی كه به بافت سنتیِ بسته و چه بسا عقب‌افتاده‌ی طایفه‌سان آشنایند، می‌دانند كه منش و رفتارشان، به‌عینه، یادآور تحجّر و واپسگرایی قومِ یهود در زمان عیسی(ع) است كه بر اثرِ كهنه‌پرستی و جُمود فكری چگونه بر عقاید خود پا فشردند و با به صلیب كشیدن آن پیامبر اُلوالعزم، به خیال خود، پیام تازه‌ی او را به دست فراموشی سپردند. طایفه‌سان، توان چنین اقدامی نداشتند، اما دست از مخالفت‌های پنهان و آشکار خود با برهان‌الحق هم نکشیدند. استاد با وقوف بر این امر، اما بنا بر وظیفه‌ای که بر عهده داشت، حقیقت را كتمان نکرد.
همین امر سبب شد که در نزد طایفه‌سان، به افشاگریِ اسرارِ مگو متهم شود. اما پرواضح است که آن اتهام بهانه‌ای برای علنی ساختن دشمنی‌شان بود. انتشار حقایقی که سبب آگاهی پیروان بر اساس و حقیقت آئین آنان می‌شد، در واقع شناختی به پیروان داد و ساختاری نو در ذهنشان پدید آورد. چنین پدیده‌ای، طبعاً به مذاق برخی ساداتِ اهل حق خوش ننشست؛ و این‌همه درحالی که برخی سادات سرانِ طایفه‌سان، به بهانه‌ی حفظ اسرار، با ناآگاه نگاه‌داشتن پیروان، می‌کوشیدند که منافع مادی‌شان از سوی پیروان گزند نیابد. اما حقایق مشروح در برهان‌الحق، تعارض مستقیم با این منافع داشت. از اینجا بود که شدیدترین عواقب نصیب کاشف حقیقت شد و فرصت‌جویی بعد از سال‌ها، در تیرماه ۱۳۶۱ شمسی، به تخریب مقبره‌ی استاد در هشتگرد، انجامید.

برهان‌الحق برای چه كسانی مفید است

در پاسخی كوتاه به این پرسش باید گفت که مخاطبان این كتاب، حقیقت‌جویان‌اند. نکات معنوی کتاب در لفاف اصطلاحات سنتی، دینی و عرفانی بیان شده است، لذا یکی از اهداف مقالاتی که در این سایت منتشر می‌شود، هموار کردن راه برای یافتن آن نکات از سوی خواننده است.
این كتاب مرجع موثّقی است برای كسانی كه در وهله‌ی اول، در پی یافتن حقیقت و فلسفه‌ی وجودی خود هستند. و در مرتبه‌ی بعد، در پی یافتن منشأ و حقیقت آئین و مرام اهل‌حق‌اند. استاد، بر اساس مدارك موثّق، اشاره‌ای گذرا به تاریخ و منشأ این آئین كرده است، اما همواره تأكید بر حقیقت و ارکان اساسی آئین دارد، نه بر تاریخ‌نگاری یا صرفاً تشریح ظواهر آئین که جزو فروعاتی هستند که ممکن است بر حسب زمان و مکان تغییر کنند.
برهان‌الحق، راه را بر حقیقت‌جوی واقعی هموار کرده است،‌ اعم از این كه محقّق یا دانشمند، خاورشناس یا مورخ، یا صرفاً در پی سیراب كردن روح تشنه‌ی خود باشد.
منظورِ استاد از اهل حق، در همه‌حال، یکی از این دو گروه است: ۱- پیروان رسمی آئین اهل‌حق (که به خود طایفه، طایفه‌سان، یا یارسان هم می‌گویند)، ۲- كسانی كه فكراً و عملاً، در پی دست‌یافتن به حق و حقیقت‌اند، از هر دین و آئین و فرهنگی … . استاد می‌گوید: «كلمه حق و مشتقاتش بر هر چه صدق كرد ما اهل آن هستیم و هر چه برخلاف حق است، در ظاهر و باطن از آن بری هستیم. اهل حق، یعنی عمل به دستوراتی كه انسان را به حق می‌رساند و فقط برای رضای خدا باشد، لا غیر.» (آح۱، گ۱۱۵۵). استاد، همواره روی سخنش با حقیقت‌جویان است.

استاد الهی کیست

نورعلی الهی، مشهور به استاد الهی، قاضی برجسته، موسیقی‌دانی بی‌مانند، عارف و انسان‌دوستی به تمام معنا است. او از حدود ۵ سالگی، مقارن با تحول روحی پدرش، حاج نعمت‌الله، با سلوک معنوی آشنا شد، و از ۹ سالگی تحت نظر مستقیم پدر، به سیر در عوالمِ عرفانِ سنتی پرداخت. پس از رحلت پدر بود که به تدریج، مشی فکری خود را تحتِ عنوان «طب جدید روح» بنا نهاد. استاد الهی همواره از تأثیرات تعالیم پدر به نیکی یاد می‌کند و آن را پایه‌ی کار خود به حساب می‌آورد، اما روش ابداعی خود را به تجربه و مشاهده استوار گردانیده و آن‌را «جوهر ادیان» نامیده است. (ب‌ح، ص۳۰۶).
به سبب احاطه‌ی همه‌جانبه‌‌ی او بر عرفان و مقامات معنوی و تسلط خارق‌العاده‌اش بر موسیقی عرفانی و خصوصاً ساز تنبور است که دوستان و شاگردانش، او را انسانی کامل و نمونه‌ی عینیِ حقیقت می‌شناسند. (رجوع شود به «روح نغمات» نوشته‌ی ژان دورینگ)(۴).

بخش‌های مختلف کتاب

برهان‌الحق مشتمل بر چهار بخش عمده است: ۱- متن، ۲- مستندات، ۳- ملحقات، شامل سؤالات طرح شده از سوی خوانندگان كتاب و پاسخ‌های استاد به آنان، و ۴- نمایه‌ها و فهرست تفصیلی کتاب.

«برهان‌الحق، جوهركشی تمام كلام‌های حقیقت است. برای كتاب برها‌ن‌الحق، تا آنجا كه قدرت داشته‌ام و در دسترسم بوده مطالعه و تحقیق كرده‌ام. از این‌روست كه هر سؤالی بپرسند، جوابش در خود كتاب هست.» (آ‌ح‌۱،‌گ۱۱۵۸).

بخش اول (متن کتاب)، معرف اساس و ارکانِ اندیشه و مشی معنوی استاد است، اندیشه‌ای مبتنی بر حقایق الهی واقعی.
این متن، در كمال ایجاز، نغز و فصیح است. در پاسخ به پرسشگرانی چند، كه از محتوا و متن كتاب سؤال كرده‌اند، استاد با ارجاع به متن و شكافتن نکات باریک آن، با پاسخ‌های روشن، ایجاز و دقت متن را آشکار می‌‌سازد. می‌گوید: «برهان‌الحق، جوهركشی تمام كلام‌های حقیقت است. برای كتاب برها‌ن‌الحق، تا آنجا كه قدرت داشته‌ام و در دسترسم بوده مطالعه و تحقیق كرده‌ام. از این‌روست كه هر سؤالی بپرسند، جوابش در خود كتاب هست.» (آ‌ح‌۱،‌گ۱۱۵۸). با هر پاسخ، استاد، توجه خواننده را بر بطون و مغز مطالب جلب می‌كند.
نگاه سطحی، خواننده را صرفاً به شرح آئین هدایت می‌کند. حقایق بطونِ كتاب که در لایه‌هایی چند نهفته است، نصیب کسانی می‌شود که به انگیزه‌ی حقیقت‌جویی، بر بطون و حقایق آن تمرکز می‌کنند. در این باره، استاد می‌گوید: « … هر چه سطح معلوماتشان [خوانندگان] بالاتر رود بیش‌تر پی می‌برند.» (آح۱،‌گ۱۶۶۵). البته، منظور، سطح علم معنویت است كه با عمل به حقیقت بالا می‌رود.
بخش دوم، مستندات است. در این بخش، اسناد و مدارك مورد استفاده در کتاب معرفی می‌شوند. از نكات بارز و پر اهمیت این بخش، معرفی متونی است از منابع دست اول این آئین كه مرجع اصلی جهت شناخت آن به حساب می‌‌آیند. این متون مقدس، موسوم به كلام‌ سرانجام، همگی به صورت دست‌نویس، و طی قرن‌ها دور از دسترس اغیار، حاوی اسرارِ مگو به حساب می‌‌آمدند. استاد با تلاشی بی‌وقفه، ۷۲ نسخه از اصیل‌ترین آنها را گردآورده است (آح۱،‌گ۱۴۱۹)، آنها را با دقت با یكدیگر مقایسه كرده و حقیقت را از لابلای آنها بیرون کشیده است (آح۲،‌گ۱۲۶).
دسته‌ دیگر، مراجع تكمیلی و پشتیبان محسوب می‌شوند. مانند مراجع اصیل مذهبی، شامل تفاسیر طراز اولِ قرآن کریم، كتب اصلی و مرجعِ احادیث و اخبار و فقه اسلامی. در كنار این مراجع‌، سایر كتب مذهبی و تاریخی و غیره مورد استفاده قرار گرفته‌اند. «یكی از علما كه برهان‌الحق را خوانده بود می‌گفت این كتاب دیگر جای بحث و سؤالی نگذاشته، هر چیزی كه نوشته بلافاصله مستنداتش را هم ذكر كرده است.» (آح۱،‌گ۳۱).
از دیگر قسمت‌های مهم برهان‌الحق، تطبیق نسخه‌های خطی مختلف كلام سرانجام با یکدیگر است. در این دفترهای دست‌نویس، به دلایل گفته شده، گاه مطالبی در تضاد با یکدیگر هست که کار تطبیق و کشف نکات صحیح و اصیل را بسی دشوار می‌سازد. (آح۱،‌گ۱۱۵۸). استاد، با احاطه بر فلسفه و حکمت، عرفان و معنویت، فقه و علوم اسلامی، زبان و فرهنگ كُردی، و بر اساس ۷۰ سال عمل به معنویت، جوهر و حقیقتِ بطون كلام را می‌شناخت. در انتهای مستندات، نمونه‌هایی از این كار عظیم تطبیقی به چشم می‌خورد.
بخش سوم، ملحقات، پاسخ استاد به سائلین مختلف است. تعداد صفحات این بخش، قریب به سه برابر متن اصلی است. خوانندگان، سؤالات خود را از نواحی مختلف، از طریق نامه برای استاد می‌فرستادند، ایشان هم، بنا بر شیوه‌ی معمول خود، در اسرع وقت پاسخ می‌دادند و همزمان، سؤال و پاسخ را در دفتری یادداشت می‌كردند. این دفتر قطور كه قرار بود، به طور مجزا چاپ شود، بعداً در انتهای كتاب، به عنوان ملحقات منتشر شد. محتوای سؤالات، عمدتاً به این سه دسته‌ی كلی تقسیم می‌شود:
اول، سوالاتی برای درک بهتر متن. در این بخش، استاد با شكافتن جزئیات متن، نشان می‌دهد كه چگونه هر واژه از كتاب به دقت انتخاب شده است: «در برهان‌الحق کلمه‌ای نیست که آن را به خاطر انشاء یا زیبایی جمله نوشته باشم. در هر کدام چندین معنی مستتر است.» (آح۲،‌گ۱۰۵).
دسته‌ی دوم، سؤالاتی است برای درک بیشتر و بهتر از آداب آئینی. در این دسته، گاه پرسنده، ایرادگیر و نقّاد است، گاه ناآشناست، و گاه در مسئله‌ای در پی یافتن راهکاری است. اما پاسخ استاد، همواره استوار، از سَرِ شفقت، کارگشا، منطقی و گاه هشداردهنده است.
دسته‌ی سوم، سؤالاتی است در جهت خودشناسی و خداشناسی، و رهرویِ راه کمال. پاسخ‌های مؤلّف در این زمینه، روشن، شفاف، حاصل تجربه است و نشان از راه‌های رفته دارد.
مؤلّف، در پاسخ به نقّادان مُغرض، هیچگاه جز هدایت، روشی اتخاذ نکرد. هدف او همواره راهنمایی و یاری پرسنده در زمینه‌ی اخلاقیات و انسانیت و عمل به معنویت بود. در این میان، پاسخ به بخشی از سؤالات، مستلزم ورود به بحث‌های طولانی فلسفی بود که استاد با احاطه‌ی کامل بر ابعاد روحانی «انسان» با پاسخ‌های روشن و کوتاه، معضلات پیچیده‌ی فلسفی را حل می‌کند. در هر حال، شیوه‌ی بارز استاد در پاسخ به سؤالات، حتی سؤالات نامربوط یا انتقادی یا مغرضانه، مبتنی بر سعه‌ی صدر و رفتاری مشفقانه است.


  1. جماعت اهل حق غالباً خود را طایفه یا طایفه‌سان هم معرفی می‌کنند.
  2. سایمون ویتمن (Simon Weightman)، رئیس سابق بخش تحقیقاتِ علوم دینی در دانشکده‌ی مطالعات شرقی و آفریقاییِ دانشگاه لندن است. او به مدت دو سال از انگلستان به ایران آمده بود تا درباره‌ی مسلك اهل حق تحقیق كند.
  3. «آ ح ۲»: الهی، بهرام (۱۳۷۰). «آثارالحق جلد ۲»: گفتارهایی از نورعلی الهی (چاپ اول). انشارات جیحون.
  4. دورینگ، ژان (۱۳۸۲). «روح نغمات: موسیقی استاد الهی» (چاپ پنجم). انشارات جیحون.