شرح فصل سیزدهم: دستور انعقاد جمع اهل حق (بخش دوم)

شرح فصل سیزدهم: دستور انعقاد جمع اهل حق (بخش دوم)

 

پس از تشریح اصول و مبانی و ساختارهای اساسی مسلک اهل حق در فصول قبل، استاد الهی در این فصل و فصول بعدی آداب و مناسک آیینی و عبادی اهل حق را به تفصیل شرح داده است. بر اساس تعاریفی که درباره اصول و فروع در دین ارائه شده می‌بینیم که بخش عمده‌ای از این آداب و مناسک از زمره فروعات‌اند، نه از اصول مسلک اهل حق. شاید کسانی بپرسند که علت اختصاص چندین فصل به این آداب و آیین‌ها و تشریح و توضیح دقیق و پرداختن به جزئیات آن‌ها چیست. به همین لحاظ لازم می‌آید که پیش از ورود به مباحث اصلی این فصول، درباره‌ی فروع توضیحی داده شود.

همچنان که در مقدمه کتاب حاضر آمده، یکی از اهداف مؤلف معرفی اصل و اساس مسلک اهل حق و آداب و آیین‌های اصیل آن و رفع اختلافات گسترده بین پیروان است.

باید در نظر داشت که اطلاق فروعات به آیین‌های عبادی الزاماً به معنای کم اهمیت بودن آن‌ها از نظر معنوی نیست. ابعاد معنوی و حقایق الهی واقعی زنده، برای اکثر انسان‌ها، ناملموس و نامحسوس‌اند و کشش اولیه و اعتقاد به آن ابعاد، حاصل انگیزش پرستش و ایمان است که در فضای ذهنیِ عمل‌گریز ظهور و پرورش می‌یابد (رع، ص۸۵). از این‌رو، حفظ توجه و تمرکز به مبدأ در طی روز و عمل به حقایق الهی واقعی زنده بدون پیوند دادن یک فریضه یا عادت یا رفتار فیزیکی به آن حقایق، حداقل در اوایل کار، ممکن است دشوار باشد. یکی از دلایل وجودی فروعات، گشودن دریچه‌ای ملموس برای عمل به ایمان است تا به تدریج و بر اثر رشد عقل سلیم، ابعاد معنوی برای شخص ملموس‌تر شود. فرایض شرعی برای توجه به مبدأ (مانند نماز)، احکام شرعی مانند خمس و ذکات و غیره برای تقویت نوع‌دوستی، احکام حلال و حرام شرعی برای رعایت حق جسم خود و حقوق دیگران و غیره هم از این زمره‌اند. آیین‌های اهل حق نیز از این قاعده مستثنا نیستند و عمل درست و با نیت صحیح به هر کدام، راه می‌گشاید به سوی یک حقیقت زنده‌ی واقعی. بر اساس اصل علّیت، چه بسا مقامات معنوی عمل به فروعات اصیل را وسیله و علت قرار داده‌اند تا عاملین از مواهب معنوی آن‌ها برخوردار شوند.

فروعات، در موارد بسیار، نمودار نحوه عمل صحیح به اصول‌اند و در مواردی، تمرین برای عمل به حقایق الهی واقعی زنده.

اشاره به نکاتی در ارتباط با فروعات مربوط به شرایط حضور در جمع اهل حق:

۱) فروعات، در موارد بسیار، نمودار نحوه عمل صحیح به اصول‌اند و در مواردی، تمرین برای عمل به حقایق الهی واقعی زنده. مثلاً استاد الهی درباره شروط اساسی مشارکت در جمع معنوی بر نکات بسیار با اهمیتی تأکید دارند، از جمله (آح۲، گ۲۲۸):

  • پاکی چشم و نگاه به نحوی که شاگردان باید واقعاً مانند خواهر و برادر باشند.
  • عدم توجه و کنجکاوی درباره مسایل داخلی و زندگی مادی یکدیگر.
  • پاکی دل، اتحاد و همدلی کامل و پرهیز از هر گونه بی‌صداقتی نسبت به یکدیگر.
  • پرهیز از پراکندگی افکار و پرداختن به مسایل مادی و دنیوی.
  • مثال دیگر این‌که نیت شخص برای شرکت در جمع باید طلب بندگی و جلب رضایت خدا و به‌دور از هر گونه ریا، تظاهر و خواست‌های دنیوی باشد.

۲) تشریفات و آداب عبادی اغلب نمادی از یک یا چند اصل معنوی با اهمیت هستند. مثلاً:

  • کمر بستن نمادی از خضوع و خشوع، و افتادگی در مقابل یکتا (نیستی) و هم‌چنین مهیا بودن برای پرستش خالق و خدمت به خلق (ردآ) است. کمر بستن علاوه بر موارد بالا نشانه‌ی اتحاد، مودّت، و یک‌دلی افراد جمع‌نشین است و حتی بستن کمر به‌صورت اجتماعی به نحوی که همه افراد به‌صورت حلقه‌های یک رشته زنجیر به هم متصل شوند بر کمر بستن انفرادی ترجیح دارد.
  • سجده آستانه جمع با ذکر اسماء‌الله،‌ بوسیدن دست حاضرین با حالتی متواضعانه و برابری شئون ظاهری افراد در جمع و نبودن هیچ‌گونه استثنا و مزیت از نظر مکان نشستن جمع‌نشین‌ها و رعایت مساوات کامل در تقسیم نذور، هر یک نمادی از اتحاد و برابری جمع‌نشین در برابر حق است و این که در برابر خدا هیچ مخلوقی نباید خود را برتر از مخلوق دیگر ببیند.

۳) آن بخش از فروعات که توسط مقامات معنوی حقیقی مقرر شده‌اند حاوی اثر الهی است و تا زمانی که توسط مقام هدایت زمان تغییر نکرده‌اند عمل به آن‌ها در هر زمان و مکان دارای همان اثر معنوی خواهند بود. مثلاً گذاشتن شارب برای چندین قرن جزو آیین‌های اهل حق محسوب می‌شد، اما همین‌که در زمان ملک جان نعمتی، به علت تغییر شرایط زمان و مکان حکم به الغای این آیین داده ‌شد، دنبال کردن آن دیگر برای اهل حق وجهی نداشت.

آن بخش از فروعات که توسط مقامات معنوی حقیقی مقرر شده‌اند حاوی اثر الهی است و تا زمانی که توسط مقام هدایت زمان تغییر نکرده‌اند عمل به آن‌ها در هر زمان و مکان دارای همان اثر معنوی خواهند بود.

۴) عمل به فروعات و توجه به جزئیات شیوه درست انجام آن‌ها، به تقویت توجه شخص به مبدأ و حاضر و ناظر دانستن خدا می‌انجامد. مثلاً مقررات به ظاهر دست‌وپا گیرِ جمع و مسئولیت‌های واگذار شده به هر یک از اعضای جمع‌نشین و ترتیب و مراتب آیینی دعا دادن سبب می‌شود که شخص از توجه غافل نشود. مؤلف بر آن است که ترتیبات و قواعد اکید در فروعات از این جهت الزام‌آور است که فکر شخص متفرق نشود. وقتی شخص به مقام وحدانیت رسید، که دیگر فکرش متفرق نشد، لزومی به رعایت آن برای تفرقه حواس نیست (آح۱، گ۵۶۳)، ولی هنوز ممکن است آن را جهت انجام وظیفه رعایت کند.

۵) از تفاوت‌های اساسی فروعات با اصول، تغییر و تطبیق‌پذیر بودن آن‌ها با توجه به شرایط زمان و مکان و سطح پیشرفت فکر انسان‌هاست. بنابراین لازم است برای کسب حداکثر بهره معنوی در عمل به فروعات، همیشه به آخرین توصیه‌های هدایت زمان عمل شود. به عنوان مثال می‌توان به شرایط لازم برای حضور در جمع اشاره کرد. «اشخاص جمع‌نشین باید ذكور و سر سپرده به خاندان حقیقت و رشید و بالغ و عاقل (یا لااقل ممیز) باشند. اما جماعت نسوان اجازه شركت به جمع نشستن با مردان ندارند، ولی می‌توانند با رضایت كسانشان در پشت جمع حاضر شده، توسط حائلی كه دیده نشوند مشغول عبادت گردند.» (ب‌ح، ص۸۱).

از تفاوت‌های اساسی فروعات با اصول، تغییر و تطبیق‌پذیر بودن آن‌ها با توجه به شرایط زمان و مکان و سطح پیشرفت فکر انسان‌هاست.

یکی از تغییرات با اهمیتی که ظرف دهه‌های اخیر در مورد برگزاری جمع صورت گرفته، موضوع حضور خانم‌ها در این مراسم است. مؤلف معتقد است که در عوالم معنوی و برخورداری از نتایج و آثار عبادت هیچ فرقی بین زنان و مردان نیست. معهذا در صورتی که تفاوت‌هایی در نحوه انجام عبادات نظیر خواندن نماز بین این دو جنس مقرر شده است نه از لحاظ ارزش معنوی بلکه به خاطر حفظ حریم بوده است. (آح۲، ص۲۴۳). در زمان حیات استاد الهی برخی از محدودیت‌های حضور خانم‌ها در جمع ذکر برداشته شد. در عین حال استاد الهی این نوید را داده بود که روزی زنان می‌توانند مانند مردان در جمع شرکت نمایند. این وعده در سال ۱۳۷۱ از طرف شیخ جانی خواهر استاد الهی جامه عمل پوشید و از آن به بعد خانم‌ها اجازه یافتند که با حفظ حریم و شئونات خاص در جمع‌های رسمی مانند مردان شرکت کنند و حتی نذورات را هم دعا بدهند، امری که پیش از آن منحصراً توسط مردان انجام می‌شد (آح۱، پانوشت ص۵۵۰).

۶) عمل دقیق و کامل به فروعات نبایستی موجب غفلت شخص از هدف غایی عمل به اصول معنوی و سیر کمال گردد، به عبارت دیگر وجه آیینی دین نباید حجاب وجه معنوی آن شود (رک، ص۱۵۷) خطر بزرگ این است که پیوند میان فروعات و حقایق الهی واقعی زنده فراموش شود تا جایی که اهمیت عمل به فروعات اهمیت آن حقیقت را تحت‌الشعاع قرار دهد. برخی انحرافات در ادیان و هم‌چنین آیین اهل حق ناشی از چنین فرایندی است.

عمل دقیق و کامل به فروعات نبایستی موجب غفلت شخص از هدف غایی عمل به اصول معنوی و سیر کمال گردد

وجود چنین شرایطی در افراد حاضر در جمع موجب می‌گردد که اگر از جانب ذات حق به یک نفر از افراد نظر و عنایتی شود کلیه افراد حاضر در جمع نیز از موهبت آن برخوردار شوند و بالعکس در صورت روی گرداندن حق از جمع همه حاضرین اعم از بی‌گناه و باگناه به عواقب آن گرفتار آیند. در این ارتباط می‌توان به گفتار ۲۲۸ در آثارالحق جلد ۲ رجوع کرد که گرچه همه اعضای جم مقصر نبودند، ولی وقتی اتحاد و یک‌دلی از بین رفت، بقیه هم مانند دانه‌های تسبیح پراکنده می‌شوند (آح۲، گ۲۲۸).

در بخش پایانی این فصل استاد الهی ضمن بر شمردن اهمیت ذکر خفی و جلی به چند نکته کلیدی نیز اشاره داشته است که درک مفاهیم نهفته در آن‌ها می‌تواند برای پویندگان سیر کمال معنوی راهگشا باشد. استاد الهی در این بخش به فرق بین «ذکر و فکر» و «فکر و ذکر» پرداخته است. در نگاه اول و پیش از توجه به توضیحات این فصل شاید به نظر بیاید که تقدم و تأخر بین دو ترکیب مزبور تنها یک نکته نگارشی است و این دو ترکیب در واقع مترادف‌اند. در حالی که استاد الهی به استناد آیات قرآنی و برخی روایات معتبر تفاوت‌های بین این دو مرحله از عبادت را تشریح کرده‌ است. در ابتدا لازم به یادآوری است که از نظر استاد الهی مراحل چهارگانه عبادت به ترتیب زیرند (آح۱، گ۵۳۷ و آح۲، ص ۲۴۴).

  • عابد من‌الله: مقام شریعت است، یعنی تمایل پیدا كرده به سوی خدا قدم بردارد و حركت كند.
  • عابد بالله: مقام طریقت است، یعنی شخص با خداست و مشغول طی طریق.
  • عابد الی‌الله: مقام عرفانی است. از قلب به روح. نقطه‌ی مقابل عابد من‌الله است كه ابتدای كار بود.
  • عابد فنا فی‌الله: مقام حقیقت است. به جز خدا نبیند. آن هم خودش مراحلی دارد، برای كمال… .

 «فکر» به معنیِ در خود فرو رفتن (ورودِ ذهنی در حبابِ روحِ خویش) و تمرکُزِ مستقیم است به سویِ یکتا یا غیر مستقیم از کانالِ خدایِ آیینِ خود –به شرطی که آن خدا حقیقی باشد– یا از کانالِ یک حضورِ ذات‌دار. «ذکر» به معنیِ گفتگو با یکتا به زبانِ هادیِ درون است.

از دیدگاه استاد الهی «ذکر و فکر» به معنای اعم برای عابد من‌الله (مرحله شریعت) و عابد بالله (مرحله طریقت) و «فکر و ذکر» به معنای اخص در مرحله سوم برای عابد الی‌الله پیش می‌آید که مرحله‌ای پیش از فنا فی‌اللهی است (ب‌ح، ص۹۱).

دکتر بهرام الهی، فکر و ذکر را این‌گونه تعریف می‌کند: «فکر» به معنیِ در خود فرو رفتن (ورودِ ذهنی در حبابِ روحِ خویش) و تمرکُزِ مستقیم است به سویِ یکتا یا غیر مستقیم از کانالِ خدایِ آیینِ خود –به شرطی که آن خدا حقیقی باشد– یا از کانالِ یک حضورِ ذات‌دار. «ذکر» به معنیِ گفتگو با یکتا به زبانِ هادیِ درون است.» (رع، ص۱۴۰).

با توجه به این تعریف می‌توان استنباط کرد که شخص در مراحل اولیه می‌کوشد با پرداختن به اذکار خفی ذهنش را از افکار دنیایی خلاص کند تا آماده‌ی فکر روحانی شود. در مراحل بعدی که فکر آماده شد، در خود فرو می‌رود و با تمرکز مستقیم یا غیر مستقیم بر یکتا، به زبان هادی درون، با او به گفتگو می‌پردازد.