انتقال شفاهی و متون مقدس: متون اهل حق در دوران جدید (بخش سوم)
انتقال شفاهی و متون مقدس: متون اهل حق در دوران جدید (بخش سوم)
نوشتهی مژان ممبرادو
مترجم: گروه مترجمان
متن حاضر، برگردان یکی از متعدد مقالاتی است که در کتابِ «تصوف، چاپ و نشر ادبی در قرن نوزدهم میلادی» در سال ۲۰۱۵ م (۱۳۹۴ش)، به زبان فرانسوی منتشر شد. مژان ممبرادو، نویسنده و محقق رشتهی ادیان و اقلیتهای مذهبی است. پایاننامهی دکترای او نقد و شرح تاریخی بر کتاب فرقانالأخبار، نوشتهی حاج نعمتالله جیحون آبادی است. ممبرادو صاحبنظر در مورد مسلک اهل حق و کتاب «برهانالحق» است و مقالات متعددی در همین ارتباط منتشر کرده است. برگردان مقالهی او به علت طویل بودن در سه بخش در سایت منتشر میشود.
انگیزهی نوشتن کتاب برهانالحق
در لابهلایِ پاسخها و توضیحات نویسندهی کتاب برهانالحق، سه عامل به عنوان انگیزههای اصلی نوشتن این کتاب دیده میشود، که دو تا از آنها بیرونی و یکی درونی میباشند. یک عامل اصلی بیرونی عبارت بود از سوءتفاهمهای محققین و نویسندگانی که قبلاً دربارهی مسلک اهل حق مطالبی نوشته بودند. برای مثال، در بخش ترجمه شدهای در قسمت ضمیمهی این مقاله(۱) برداشتهای نابجای ایوانف(۲) و عباس العزاوی(۳) به وضوح ذکر شده است.
یک عامل بیرونی دیگر عبارت بود از سوءتفاهمهای بسیار وسیع در بین افراد مناطق همسایه، که بیشتر مسلمان بودند، و به ویژه در میان علمای اسلام که دربارهی عقاید و آداب اهل حق تحقیق میکردند. بعضی از آنها اهل حق را جزو غُلات شیعه و یا حتی خارج از اسلام میدانستند. به همین علت، نورعلی الهی در طول این کتاب به کرات تأکید میکند که مسلک اهل حق طریقهای عرفانی در بطن شریعت محمدی است.(۴)
مهمترین انگیزهی درونی برای نوشتن برهانالحق عبارت بود از حل اختلافات درونی در شاخههای مختلف اهل حق و تهیه سندی کتبی و قابل اطمینان برای پیروان این مسلک و نسلهای آتی آنان.
از جانب دیگر، مهمترین انگیزهی درونی برای نوشتن برهانالحق عبارت بود از حل اختلافات درونی در شاخههای مختلف اهل حق و تهیه سندی کتبی و قابل اطمینان برای پیروان این مسلک و نسلهای آتی آنان.(۵) الهی رابطه عِلّی جالبی بین این عوامل داخلی و خارجی میبیند(۶) و میگوید بسیاری از اشتباهات در مورد اهل حق به علت اختلافات داخلی بین پیروان اهل حق و سوءتفاهمهای خود آنها است و همین باعث میشود که محققین و افراد مناطق همسایه(۷) نیز به نتایج اشتباهی برسند.
اثرات برهانالحق
انتشار کتاب برهانالحق اثرات عمیقی داشت و منجر به عکسالعملهای مختلفی، نه تنها در داخل مسلک اهل حق، بلکه در مجامع تحقیقاتی گردید. اشاره به این نکته حائز اهمیت است که الهی در این کتاب(۸) نگاهی مفصل به جنبههای تاریخی و عقیدتی اهل حق داشته و عقاید و آداب این مسلک را از پردهی اسرار خارج میکند. در این کتاب اعتقاد آنان به مظهریت و زندگیهای متوالی به طریقی توضیح داده شده است که نمیتواند مورد مخالفت مراجع اسلامی و متون مقدسه قرار بگیرد. همینطور، آداب و رسوم معمول آنان، مانند خدمت، قربان، نیاز و غیره و مراسمی مانند سر سپردن و بسیاری مراسم دیگر به تفصیل توضیح داده شده است. به عبارت دیگر، این کتاب آنچه که نسلها جزو اسرار اهل حق به شمار میآمد را روشن کرده و میگوید که آن «اسرار» در سطح آداب و رسوم نیست، بلکه جایگاه عمیقتر و شخصیتری دارد.
این کتاب آنچه که نسلها جزو اسرار اهل حق به شمار میآمد را روشن کرده و میگوید که آن «اسرار» در سطح آداب و رسوم نیست، بلکه جایگاه عمیقتر و شخصیتری دارد.
یکی دیگر از عواملی که باعث ایجاد عکسالعمل شد این بود که برهانالحق مسلک اهل حق را شاخهای از عرفان شیعهی دوازده امامی میداند، در حالی که نویسنده کاملاً واقف بود که پیروان اهل حق «دین حقیقت» را دینی کاملاً جدا از اسلام (و حتی برتر از آن) میدانستند(۹). بنابراین قرار دادن اعتقادات اهل حق و سابقهی تاریخی آن در درون عرفان شیعه، دو نوع عکسالعمل در درون این جامعه به وجود آورد. یک دسته از پیروان اهل حق نظر نویسنده را قبول کردند و برهانالحق را در مورد عقاید و آداب خویش مرجع قرار دادند. عدهای دیگر این کتاب را درست به دلیل همین دستآوردهای مهماش رد کردند، یعنی به علت ربط دادن مسلک اهل حق به اسلام و به علت افشای این مسلک، نه تنها برای پیروان، بلکه برای همگان.
نظرات ذکر شده در برهانالحق در مورد منشأ و ریشه این مسلک به طور قطع یکی از مهمترین جنبههای اختلاف در بین پیروان اهل حق است. در فصل سوم کتاب برهانالحق این مسلک حالت قوامیافتهی سنتی قدیمی در بطن عرفان شیعه است. از این دید، آن اسرار معنوی همان اسراری است که از طریق رشتهی نبوت، از آدم تا محمد (ص)، و سپس سینهبهسینه از طریق اولیاء (امامهای شیعه) و اصحاب سِر ّ آنان منتقل شده، تا به اولیاء و بزرگان اهل حق رسیده است. عکسالعمل این نظریه در بین محققین خارجی بسیار جالب بود. برای بعضی از آنان مسلمان دانستن اهل حق جذابیت بسیار کمتری داشت تا اینکه این مسلک نوعی اعتقاد مرموز تلقی شود که از ادیان قدیمی ایران ریشه گرفته است. از نظر این گروه از محققین، انتشار کتاب برهانالحق «شکستن مُهر سِرّ» به شمار میآید.(۱۰)
برای بعضی از آنان [محققین خارجی] مسلمان دانستن اهل حق جذابیت بسیار کمتری داشت تا اینکه این مسلک نوعی اعتقاد مرموز تلقی شود که از ادیان قدیمی ایران ریشه گرفته است.
اولین عکسالعمل به برهانالحق در بین محققین خارجی در مقالهی مفصلی بود به قلم ویتمن(۱۱)، محقق انگلیسی جوانی که در ایران در مورد اهل حق تحقیق میکرد و محتوای این کتاب را به صورت خلاصه عرضه کرده است.
موقعیت متشنجی که در اطراف انتشار کتاب برهانالحق به وجود آمده بود به مجامع تحقیقاتی نیز سرایت کرد. سه سال بعد از انتشار کتاب و مقاله ویتمن دربارهی آن، مُکری دو دستنوشتهی دیگر را که ده سال بود در اختیار داشت به چاپ رسانید(۱۲): شاهنامهی حقیقت، که فوقاً توضیح داده شد و «عرفان کُرد» که مُکری آن را مستقیماً به الهی نسبت میداد. با این حال به نظر میرسد، اگر چه این کتاب در حین حیات الهی به زبان فرانسه به چاپ رسید و نام نویسنده هم روی جلد آن بود، خود او هرگز از این پروژه اطلاعی نداشت. به گفتهی دورینگ، مُکری این متن فرانسه را بدون اجازهی مؤلف آن به چاپ رسانید. دورینگ معتقد است الهی با چاپ این کتاب در فرانسه که او هرگز قبل از انتشار ندیده و مرور نکرده بود مخالف بود(۱۳). مُکری در مقدمهی «عرفان کُرد» مینویسد که الهی «اخیراً کتابی به فارسی در تهران، تحت عنوان «برهانالحق» به چاپ رسانده است که در مقایسه با عرفان کُرد از اصالت کمتری برخوردار است»(۱۴). انتشار «عرفان کُرد» توسط مُکری در چنین شرایطی را میتوان عکسالعمل مؤخری به انتشار برهانالحق دانست. در «عرفان کُرد» از کتاب برهانالحق و مقالهی ۱۹۶۴ ویتمن به شدت انتقاد شده است.(۱۵)
علیرغم منسوب کردن این نوشتهی فرانسه به الهی، مُکری هیچ توضیحی دربارهی متنی که ادعا میکند مبنای این کتاب بوده نمیدهد. اطلاعات اساسی و اولیه مانند شکل ظاهری دستنوشته، تعداد صفحات، تاریخ، وجود نسخ متعدد در هیچجا داده نشده. تنها مطلبی که دربارهی نوشته داده شده این است که مؤلف آن الهی بوده و به صورت سؤال و جوابهایی است (بعضی سؤالها از جانب خود مُکری بوده) در چهارده فصل.(۱۶) مُکری هیچ توضیحی هم نمیدهد که این نوشته چگونه به دست او رسیده است. بعداً میرحسینی(۱۷) مینویسد که او یک نوشته فتوکپی شده پیدا کرده که در میان اهل حق دستبهدست میگشته و مقدار زیادی از متنِ «عرفان کُرد» مُکری در آن میباشد. وقتی او در سال ۱۹۹۳ این متن را به مُکری نشان میدهد، مُکری میگوید که متن مورد استفادهی او برای ترجمه این نبوده ولی مطالب آنها به هم شبیه است. به نظر دورینگ، متنی که در بین اهل حق دستبهدست میگشته کپی یادداشتهای چند درویش است.(۱۸)
الهی بعد از انتشار برهانالحق (۱۳۴۲ شمسی) و یادداشتی بر کتاب پدرش به نام «شاهنامهی حقیقت» (حاشیه، ۱۳۴۶ شمسی)، کتابی به عنوان «معرفتالروح» (چاپ اول در سال ۱۳۴۸ شمسی) به تحریر در آورد. این کتاب در واقع رسالهای فلسفی در معادشناسی است و ارتباط مستقیمی با سنت اهل حق ندارد.(۱۹) جیمز موریس که این کتاب را به انگلیسی ترجمه کرده است، در مقدمه خود مینویسد:
روش استاد الهی در برهانالحق شباهت زیادی به معرفتالروح دارد، به این ترتیب که او دائماً آیات قرآنی را در کنار تعالیم سنتی شیعه (و تعالیم بزرگان اهل حق) قرار میدهد تا خواننده را از ارتباط عمیق معنوی و تشابه حقایق درونی این سنتها آگاه سازد.
«برهانالحق کتاب دینی و معنوی بسیار پیچیدهای است که هدف آن نشان دادن تشابهات درونی و اهداف عرفانی متشابه بین قرآن، تعالیم امامهای شیعه و تعالیم و آداب اصلی مسلک اهل حق است. روش استاد الهی در برهانالحق شباهت زیادی به معرفتالروح دارد، به این ترتیب که او دائماً آیات قرآنی را در کنار تعالیم سنتی شیعه (و تعالیم بزرگان اهل حق) قرار میدهد تا خواننده را از ارتباط عمیق معنوی و تشابه حقایق درونی این سنتها آگاه سازد. مطالب متافیزیکی موجود در معرفتالروح در آن کتاب هم مورد بحث قرار میگیرد، ولی بیشتر با زبانی سنتی، سمبولیک و دینی؛ واژههای فلسفی جهانی و استدلالهایی که در اینجا (در معرفتالروح) هست در اثر قبلی دیده نمیشود.(۲۰)»
متون مقدس اهل حق از سال ۱۹۶۳ به بعد
برهانالحق از بسیاری جهات اثری پیشرو به شمار میرفت. از زمان انتشار آن، کتابهای دیگری نیز توسط پیروان اهل حق دربارهی همین مسایل به چاپ رسید. موضع برخی از این کتابها بیشتر پاسخگویی به برهانالحق است که، همانطور که قبلاً گفته شد، مبدأ اهل حق را به وضوح به شیعهی دوازده امامی مربوط میکند.(۲۱) بعضی از نویسندگان اهل حق از محتوای کتاب برهانالحق پشتیبانی کردهاند(۲۲) و عدهای دیگر نظرات گروه اول را مورد انتقاد قرار دادهاند.(۲۳) به طور خلاصه، از دهه ۱۹۶۰ بحث و جدلی مداوم بین جوامع اهل حق در جریان بوده که طی آن بحثهای عقیدتی منجر به رسالههایی میشود که به دنبال هر کدام نامهها و رسالههای دیگری در پاسخ به مطالب قبلی نوشته شده است.(۲۴)
به طور خلاصه، از دههی ۱۹۶۰ بحث و جدلی مداوم بین جوامع اهل حق در جریان بوده که طی آن بحثهای عقیدتی منجر به رسالههایی میشود که به دنبال هر کدام نامهها و رسالههای دیگری در پاسخ به مطالب قبلی نوشته شده است.
این نوشتههای اخیر در درجهی اول برای استفاده داخلی مسلک اهل حق بوده و آنها را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: مقالات و نوشتههایی که چاپ شده و برای عموم است و متون چاپ نشده که اکثراً به صورت نسخههای فتوکپی شده بین پیروان و در بین عدهی معدودی خواننده دستبهدست میگردد. محتوای این منابع اکثراً یا یک کلام است و یا مطلب کلیتری در مورد مسلک (برای مثال، تعالیم مذهبی یا توضیح یکی از آداب). تهیهی عناوین این متون اخیر و تجزیه و تحلیل محتوای آنها محتاج مطالعهی دیگری است. کار دورینگ تحت عنوان «بررسی تحلیلی مطالعات اهل حق در اروپا و ایران» (۱۹۹۸ میلادی) با معرفی منابع مهم و جدید اهل حق راه را برای چنین مطالعاتی باز کرده است. او این منابع را به سه دسته تقسیم میکند: «متون مقدس، معرفیهای عالمانه و تعالیم افراد داخلی.»(۲۵) در اینجا به ذکر چند منبع جدیدتر میپردازیم که در مآخذ بسیار مفصل دورینگ نیامده، حتی اگر این لیست، با در نظر گرفتن وفور منابع اینترنتی و بحثهای ناشی از آنها در سالهای اخیر، کامل نباشد.
یک چاپ کلام سرانجام که به صورت محققانه توسط صدیق صفیزاده بورهکهای به طبع رسیده، این روزها در کتابفروشیها و کتابخانههای ایران موجود است.(۲۶) این اثر به فارسی ترجمه و ویراستاری شده و یادداشتهای ویراستار نیز به آن اضافه شده است. بعضی کلامهای دیگر کُردی و تُرکی هم اکنون به راحتی در دسترس است.(۲۷) هنوز آثار دیگری از نویسندگان اهل حق، چه به صورت متون مقدس «و یا تعالیم معنوی و آدابی نویسنده» وجود دارد که اغلب به صورت فتوکپی است. از آنها متون زیر را میتوان نام برد: «سرانجام، بیانالحق» که ترجمه و تفسیری است از کلام سرانجام توسط قادر طهماسبی در ۱۴۷ صفحهی (تاریخ و محل نگارش معلوم نیست)، «عقاید یارسان» در ۳۱ صفحهی (نام نویسنده، تاریخ و محل معلوم نیست)، «گلچین سرانجام» در ۵۶ صفحهی (نام نویسنده، تاریخ و محل ذکر نشده)، «اشعار نوروز» توسط اسدالله صفری (متن کلامی در سال ۱۳۶۰ شمسی مطابق با ۱۹۸۱ میلادی نوشته شده ولی محل معلوم نیست) و «بیابس پردیوری و عهد و پیمان سلطان» در ۱۲۹ صفحهی (نام نویسنده، تاریخ و محل معلوم نیست). مقالات، فصول و کتابهای متعدد دیگری دربارهی اهل حق توسط محققین و علمای مذهبی ایرانی نیز نوشته شده است.(۲۸)
انتشارات اخیر دیگری (به صورت کتاب، مقاله و یا منابع اینترنتی) نیز به زبانهای مختلف توسط پیروان اهل حق که اکنون در کشورهای غربی زندگی میکنند نیز موجود است. با در نظر گرفتن تعداد بسیار زیاد بلاگها و سایتهای اینترنتی که در داخل و خارج از ایران توسط پیروان اهل حق ایجاد شده و مورد استفاده قرار میگیرد، مطالعهی تحلیلی این منابع دیجیتال و جریانهای مختلف اهل حق جنبه بسیار جالب دیگری خواهد بود از تقاطع یک سیستم عقیدتی شفاهی و مرموز با دنیای مدرن.
مطالب مربوط به اهل حق، چه به صورت شفاهی و چه کتبی، در ابتدا فقط برای استفادهی داخلی و مذهبی بوده است. قرنها، تمام تلاشها برای ثبت کلامها و تاریخ مقدس اهل حق یا برای حفظ آنها بوده و یا به نیت نوشتن رسالههایی برای رفع اختلافات داخلی. به علت اعتقاد شدید پیروان به حفظ اسرار، هرگونه دسترسی به متون اهل حق، کلامها و موسیقی آنان قرنها برای افراد خارجی تقریباً غیرممکن بود.
در دهههای اخیر، چاپ متون و منابع مربوط به آداب و عقاید اهل مرتبا رو به افزایش است. در حال حاضر اینطور به نظر میرسد که پافشاری دیرینه بر حفظ اسرار مسلک از بیگانگان، کمتر بروی پیروان این مسلک سنگینی میکند.(۲۹) بسیاری مطالعات تحقیقی نیز یا در ایران و یا توسط پیروان مهاجر در خارج از ایران در دوران بعد از انقلاب به چاپ رسیده و این مسلک از دیدگاههای تاریخی، جامعهشناسی، انسانشناسی، موسیقی و دیدهای عقیدتی مورد بررسی قرار گرفته است.
پاسخها و عکسالعملها به این کتاب خود موجب انتشار آثار بسیار زیادی چه در داخل و چه در خارج از مسلک شد. این روند تحقیقی کم کم منجر به گشایش راه و ایجاد پایه و مبنایی برای مطالعات بیشتر عقیدتی و انسانشناسی در مسلک اهل حق گشته است.
در واقع، تهیه و ضبط کلامها و آوازهای اهل حق برای شنوندگان مختلط (درون یا برون مسلکی) از اواسط قرن بیستم شروع شد و با انتشار کتاب پیشگام برهانالحق در سال ۱۹۶۳ میلادی مطابق با ۱۳۴۲ شمسی که اولین رسالهی عقیدتی کامل بود، آن حالت خودداری از توضیح و توجیه مسلک اهل حق از میان رفت. پاسخها و عکسالعملها به این کتاب خود موجب انتشار آثار بسیار زیادی چه در داخل و چه در خارج از مسلک شد. این روند تحقیقی کم کم منجر به گشایش راه و ایجاد پایه و مبنایی برای مطالعات بیشتر عقیدتی و انسانشناسی در مسلک اهل حق گشته است.
ضمائم
قسمت زیر شامل بخشهای ترجمه شدهای از کتاب برهانالحق است. این مطالب شامل استدلالات الهی است دربارهی نوع کلام و نحوهی انتقال آن، موضوع سِرّ نزد اهل حق، رابطهی اهل حق با اسلام و علت برداشتهای نادرست افراد خارج از مسلک دربارهی اهل حق.
بخش اول: دربارهی کلامهای اهل حق و انتقال و اصالت آنها
مقدمه، سؤال و جواب ۶
بخش دوم: دربارهی «سِرّ» و انگیزهی الهی برای نوشتن کتاب برهانالحق
مقدمه، سؤال و جواب ۲
بخش سوم: کلام سرانجام و قرآن
مقدمه، سؤال و جواب ۵
بخش چهارم: کتاب اصلی اهل حق
مقدمه، سؤال و جواب ۴
بخش پنجم: علت برداشتهای نادرست افراد خارج از مسلک دربارهی اهل حق
فصل ۱۸، قسمتی از سؤال و جواب ۶
- منبع فوق، صفحات ۲۵۰-۲۴۸.
- و. ایوانف، «اهل حقهای کُردستان»، Leiden, Brill، ۱۹۵۳.
- عباس العزاوی [یادداشت مترجم: در نسخه چاپی برهانالحق این نام الغروای تایپ شده است.]، «الکاکاییة»، بغداد، شرکتالتجارة و الطبع النحدودة، ۱۳۶۸.
- الهی، «برهان الحق»، صفحهی ۶ و غیره.
- رجوع کنید به ضمیمهی ۴، در انتهای همین بخش.
- رجوع کنید به ضمیمهی ۵، در انتهای همین بخش.
- الهی، «برهانالحق»، صفحات ۵۶۹-۵۶۸.
- تمامی مطالب کتاب حاصل تحقیق و تألیف خود نویسنده است. هر چند مُکری (نورعلی الهی، «عرفان کُرد». ترجمهی م. مُکری، پاریس، Albin, Michel، ۱۹۶۶، صفحهی ۳۷، شمارهی ۱) میگوید: «دکتر تقی تفضلی که آن زمان رئیس کتابخانه مجلس در تهران بود و مقدمهای بر چاپ اول برهان الحق نوشت را بعنوان یک «کتابدار حرفهای» که «ویراستار» برهانالحق بود معرفی نمود اما [این ادعا غلط است و] تمامی متن چاپ شدهی برهانالحق دقیقا مطابق با نسخهی دستنوشتهی الهی است که هنوز موجود میباشد.»
- الهی، «برهانالحق»، صفحات ۲۷۳-۲۷۱، ۲۹۵-۲۹۴ و غیره.
- ز. میرحسینی، «شکستن مُهر: چهرهی جدی اهل حق» در Syncretistic Religious Communities in the Near East به ویراستاری ک. کهل-بودروقی، ب. کلنر-هاینکل و ا. آتر-بوژان. Leiden, Brill، ۱۹۹۷، صفحهی ۱۷۵.
- ویتمن، «اهمیت کتاب برهانالحق».
- در پانویس شمارهی ۲ اولین کلام چاپ شدهی اهل حق که ده سال پیش توسط مکری انجام شده بود او اشاره میکند به: «دستنوشتهای که نویسندهی آن حاج نورعلی الهی است و محتوایش سؤالها و جوابهایی است دربارهی مسلک اهل حق» (م. مُکری، «پنجاه و دو کلام شیخ امیر به زبان گورانی»، Journal Asiatique 4، (۱۹۵۶)، م. مُکری، «نتایج علمی در مطالعات ایرانی، تحقیقات در کُردشناسی، مردمشناسی، لهجهشناسی، تاریخ و مذهب و مقالات منتشره در سالهای ۱۹۶۵-۱۹۶۴، پاریس، Klincksieck، ۱۹۷۰، صفحهی ۱۹۹). مقداری از یادداشتهای چاپ شده توسط مُکری در این دوره ظاهراً بر مبنای نوشتهای است که او بعداً (در ۱۹۶۶) با ترجمهی قسمتی از آن به فرانسه تحت نام الهی و با عنوان «عرفان کُرد» به چاپ رساند.
- دورینگ، «بررسی تحلیلی»، صفحهی ۱۰۶، شمارهی ۶.
- الهی، «عرفان کُرد»، صفحهی ۳۶.
- منبع فوق، صفحات ۳۷-۳۶.
- منبع فوق، صفحهی ۳۸.
- میرحسینی، «شکستن مُهر»، صفحات ۱۸۸-۱۸۷، شمارهی ۱۷.
- دورینگ، «بررسی تحلیلی»، صفحهی ۱۰۶، شمارهی ۶.
- الهی، «حاشیه بر حقالحقایق»، ۱۳۴۶، الهی، «معرفتالروح»، ۱۳۵۸ (چاپ دوم).
- الهی، «معرفتالروح»، صفحهی ۱۰.
- برای مثال س. م. ع. خواجهالدین، «سر سپردگان: تاریخ و شرح عقاید دینی و آداب و رسوم اهل حق (یارسان)»، تبریز، منوچهر، ۱۳۵۶.
- برای مثال ج. افشار، «برهانالحقیقت»، ناشر در دست نیست، ۱۳۵۶.
- برای مثال م. القاصی، «آیین یاری»، تهران، ناشر در دست نیست، ۱۳۵۸. به گفته دورینگ («بررسی تحلیلی»، صفحهی ۱۰)، القاصی «متعلق به گروهی است که ریشههای اسلامی مسلک را رد میکنند.»
- برای مثال یارمراد تیموری زند، «پاسخ به قسمتی از مندرجات دائرةالمعارف تشیع»، نامهی ۱۳۷۰.
- دورینگ، «بررسی تحلیلی»، صفحهی ۱۰۶.
- صفیزاده بورهکهای، «نامهی سرانجام، کلام سرانجام»، تهران، هیرمند، ۱۳۵۷.
- برای مثال، م. سوری، «سرودهای دینی یارسان»، امیرکبیر، ۱۳۴۴، س. ک. نیکنژاد، «دیوان شیخ امیر»، تهران، ناشر در دست نیست، ۱۳۶۵، س. ک. نیکنژاد، «گفتار خان الماس»، تهران، ناشر در دست نیست، ۱۳۵۲، س.ک. نیکنژاد، «کلام تُرکی»، تاریخ و ناشر در دست نیست، ج. افشار، «دیوان قُشچی اوغلی»، تهران، ناشر در دست نیست، ۱۳۴۳. برای اطلاعات بیشتر رجوع کنید به دورینگ، «بررسی تحلیلی»، صفحات ۱۰۶-۱۰۸.
- آثار جدید توسط محققین و علمای مذهبی ایرانی شامل یک سری مقاله است تحت عنوان «اهل حق» به قلم حشمتالله طبیبی، جامعهشناس ایراتی در مجلهی «وحید»، شمارههای ۱۱-۹، ۱۳۴۹، توسط همین نویسنده، «تفسیر هفت امشاسپند در آیین کُردان اهل حق»، بررسیهای تاریخی، ۱۳۳۰، مهران افشار، «اهل حق» در چیستا ۴، ۱۳۷۰، ا. ملامیری کجوری، «نقد بر مقالهی اهل حق در دائرةالمعارف تشیع»، حوزهی ۷۲، ۱۳۴۷، ا. خدابنده، «شناخت فرقهی اهل حق»، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۲، م. محمدی، «اهل حق»، تهران، پازینا، ۱۳۸۴.
- برای مثال رجوع کنید به: افشار، «برهانالحقیقت»، د. موحد بشیری، «شناخت رهروان عشق علی، اهل حق»، ۱۳۵۷، القاصی، «آیین یاری»، م. القاصی، «اندرز یاری»، تهران، ناشر در دست نیست، ۱۳۵۹، حمزهای، «یارسان»، بهرامی، «اسطورهی اهل حق»، تهران، آتیه، ۱۳۷۸، ا. م. آزادی، «آشنایی با عقاید و آداب و رسوم دینی راه حق در استان کرمانشاه»، کرمانشاه، کوثر ۱۳۸۲، هوشمند راد، «موسیقی مقدس» و س. ولی، «بزرگان ایرانی قبل از اسلام در ادبیات یارسان، و جریان مذهبی کُرد»، تز دکترا، Ecole Pratique des Hautes Etudes. Section des Sciences Religieuses، پاریس، ۲۰۰۸.