شرح فصل ششم: آنچه نزد اهل حق مقدس است
شرح فصل ششم: آنچه نزد اهل حق مقدس است
در این فصل، استاد با محترم شمردن مقدسات مشهور، به پنج چیز مقدس در نزد اهل حق اشاره میکند:
- بیابس
- گفتار بزرگان این رشته (اعم از كلام سرانجام و سایر کلامها)
- جم و جمخانه
- نذورات
- شرط و اقرار / عهد و میثاق.
مقدس در لغت به معنی «غیر دنیوی»، «آسمانی یا ملکوتی»، «پاک و پاکیزه و منزه»، «بسیار با ارزش و گرامی»، و «شایستهی پرستش و احترام» است. به عبارتی، هر آنچه که دنیوی نباشد و دارای خصوصیات پاک و آسمانی باشد، چه بسا برخوردار از جنبهی تقدس است. اما آنچه که تقدس واقعی به چیزی میبخشد اثر یکتایی است. به بیان دیگر، تنها بر اثر نظر الهی است که چیزی مقدس میشود، نه قراردادهای بشری: «باید دید او كه را مقرب و مقدس میداند» (آح۲، ص ۳۱۵، رک، فصل۱۸). این اثر را گاهی «تبرک» نیز میخوانند.
استاد برخی اشیای مقدس را در کتاب برهانالحق نام برده است، از جمله حجرالأسود، درخت وادی ایمن، قوچ قربانی حضرت ابراهیم، نظرگاهها، و … (بح، ص۶۲۷، س۲۱).
در این فصل به پنج چیز اشار شده است:
بیابس
بیابس یا قانون اساسی معنوی (بح، ص۱۸)، قانونی است الهی که روابط عوالم عِلی و فراعِلی را تبیین میکند. بر اساس آن، علاوه بر این که روابط بین خالق و مخلوق بازتعریف میشوند، حق دسترسی به برخی حقوق و حقایق الهی واقعی نیز به مخلوق، خاصه انسان داده میشود (بح، فصل۷).
بنا بر کتاب برهانالحق، بیابس به این معنی است: «باب خانهی حقیقت در سرای آخرت كه پر از اسرار حقایق كثیرالفایده و كفایت كنندهی قطعی است فقط حسبالامر الهی مفتوح میگردد» (بح، ص ۱۸). از این رو، در هر دوران، خالق، متناسب با رشد فکری انسانها، از طریق چنین قوانینی حق دسترسی جدیدی به برخی حقایق الهی واقعی میدهد تا مخلوق، خاصه انسانها بتوانند به لایههای جدیدی از این حقایق دسترسی یابند و از مزایای آنها بهرهمند گردند. بدون چنین اجازهای (حق دسترسی)، هیچ حقیقتی بر انسان مکشوف نمیشود. به عبارت دیگر، هر بیابس، حقایق و مراحلی از فرایند سیر کمال روحی انسانها را در اختیار آنها قرار میدهد (بح، ص۱۸، ۴۳، ۴۰۵).
استاد در کتاب برهانالحق، به هفت بیابس یا قانون اساسی اشاره میکند. این هفت بیابس، فهرستی است از قراردادهایی که تا زمان انتشار برهانالحق علنی شده؛ و بیابس هفتم را بنا بر گفتار سلطان اسحاق، مؤسس مسلک و مرام اهل حق، ابدی میشمارد (بح، فصل۷). با اندکی دقت در فلسفهی برقراری بیابسها، روشن میشود که با پایان یافتن دوران معنویت سنتی و با ورق خوردنِ برگی دیگر از دفترِ معنویت و پرده برداشتن از معنویت فطری، قانون جدید و شرایط جدید لازم میآید (مع، مبحث ۱). طب جدید روح، با تأکید بر حقِ دسترسی همهی انسانها به سیر کمال روحی، باب جدیدی از حقیقت را به روی انسان گشوده است. بر چنین بستری است که انسانها فارغ از نژاد، فرهنگ، جنسیت، میزانِ نبوغ و غیره، میتوانند با کوشش و تلاش خود فرایند سیر کمال روحی را به انجام برسانند و با نظری از جانب یکتا از مزایای آن برخوردار شوند. کاری که در معنویت سنتی، اگر ناممکن نبود، دستکم اختصاص به نوابغ معنوی داشت (مع، مبحث ۱). طب جدید روحی که از نتایج «نیک ابداع» و حاصل تجربیات استاد است چنین امکانی را برای عموم انسانها فراهم آورده است (آح۱، گ۱۵، ۱۷۸۰، آح۲، گ۵۶۰).
بنا بر اصل قابل و قبول، تا قابلیتی کسب نشود، برخورداری از آن حق مُحَقَق نمیشود.
به این نکته نیز باید توجه داشت که حق دسترسی، همچون وجودِ قوای مختلف در یک موجود است. مثلاً دستگاه شنوایی انسان، توانایی درک فراصوت و فروصوت را ندارد، چرا که قوهی آن در او نهاده نشده؛ یا توانایی دیدن امواج فرابنفش و بالاتر، و امواج فروسرخ و کوتاهتر را ندارد. به این ترتیب، اهمیت حقِ قانونی، روشن میشود (مع، مقدمه).
برخورداری از مزایای هر حقوقِ تبیین شده در بیابسها یا شرط و اقرارها، در ازای انجام وظایفی تضمین میشود. بنا بر اصل قابل و قبول، تا قابلیتی کسب نشود، برخورداری از آن حق مُحَقَق نمیشود (مف، حقوق و وظایف).
کلام سرانجام و بزرگان معنوی
کلام سرانجام و بزرگان معنوی به سبب اثرات یکتاییشان، مقدس میشوند. چنین اثری آنها را از سایر گفتارها، حتی حکیمانهترین آنها، متمایز میسازد.
به این نکتهی اساسی باید توجه داشت که هر چیز معنوی که از گذشتهها، چه دور و چه نزدیک، به ما میرسد، ولو از مبدأ یکتایی باشد، بنا بر تأثیراتِ منفیِ گذر زمان و دخل و تصرف بشرها در آن، تا هدایت الهی بر آن صحه نگذارد، و اثر الهی را به آن بازنگرداند، اثر ارشادی و رشددهندگیِ مؤثر بر روح انسان نخواهد داشت. از این رو، هر گفتاری از گذشتگان الزاماً دارای اثرات ارشادی نیست، تنها میتوانند به عنوان برگی از تاریخ معنویت، قابل احترام باشند. نباید فراموش کرد که تنها عمل به حقایق الهی واقعی زنده است که عقل سلیم و از آنجا روح را رشد میدهد، و چنین حقایقی تنها توسط هدایت الهی ارائه میشود.
هر گفتاری از گذشتگان الزاماً دارای اثرات ارشادی نیست، تنها میتوانند به عنوان برگی از تاریخ معنویت، قابل احترام باشند.
جم و جمخانه
جم، عبارت است از گردآمدن عدهای به منظور عبادت و توجه به مبدأ؛ و جمخانه، محل این گردهمآیی است. هر جمعِ عبادی که با نظر الهی برقرار شود، حاوی اثرات فراعلی یکتاست و مقدس است. همچنین مکان چنین گردهمآیی نیز در هنگام آن عبادت، جنبهی تقدس به خود میگیرد و شایستهی احترام میشود.
در طب جدید روح که سر و کار انسان با دروس معنوی (نظری و عملی / اینویترو و اینویو) است، دانشجو، واحد نظری را در «کلاس»(۱) آموزش میبیند و آن را در کلاس بزرگتری به نام اجتماع و در موقعیتهای واقعی و زنده (عینی) به صورت اینویوُ تجربه میکند. از همین روست که محیط زندگی، به مثابه کلاسِ بزرگتر در طب جدید روحی، میتواند برای دانشجوی کوشا و فعال، معدن طلا به حساب آید. (رک، فصل۲۰). مواد درسی نیز حقایق الهی واقعی زندهاند که تنها توسط هدایت الهی ارائه میشود.
کلاس درس، همچون جمخانه، تقدساش را از خاک و گِل یا قراردادهای بشری نمیگیرد، بلکه، تقدساش نتیجهی نظرِ الهی است. باید مراقب بود در حفظ قَدر و مرتبهی کلاس درس کوشید و فرصت آموزشی را هدر نداد. به تعبیر معرفتالروح: «ما هم كه مخلوق آن خالق هستیم باید وفای به عهد و پیمان ازلی نموده و تعجیل در بافتن تار و پود سیر تكاملی جهت وصول به كمال مبدأ حقیقت بنماییم: كُلُّ شَئٍ یَرجِعُ اِلی اَصلِهِ» (مر، فصل۱).
نذورات
نذورات غذا یا خوراکیهایی هستند که به قصد «هدیه دادن» به یکتا، و با نیت جلب رضایت او صرف میشوند. چنین نذوراتی که طبق قواعد صحیح برگزار شوند، حاوی اثرات الهیاند و جنبهی تقدس به خود میگیرند: «خوردن نذر مانند خوردن غذای طیب و طاهر است، البته اگر شخص به قصد تبرك بچشد اثر روحی هم دارد» (آح۱، گ۱۱۸۳).
نذورات غذا یا خوراکیهایی هستند که به قصد «هدیه دادن» به یکتا، و با نیت جلب رضایت او صرف میشوند.
از این رو، لازم به تکرار است که هر شیء مقدس، تقدس خود را از اثر الهی میگیرد: «ارادهی انبیا و اولیا وقتی مقدس و مؤثر است كه مطابق با ارادهی خدا باشد» (آح۲، ص۴۷۱).
شرط و اقرار
در اصطلاح، «شرط» به معنی شروط و اصولی است که یکتا به منظور اجرای فرایند سیر تکامل مخلوق تبیین کرده و به عنوان اصول حاکم بر خلقت اجرا میشود. اصولی همچون اصل علیت، اصل قابل و قبول، اصل عمل اینویو، اصل اتصال، و … . «اقرار» به معنی پذیرفتن آن شروط توسط مخلوق یا نمایندهی مخلوق است.
«شرط» به معنی شروط و اصولی است که یکتا به منظور اجرای فرایند سیر تکامل مخلوق تبیین کرده… اصولی همچون اصل علیت، اصل قابل و قبول، اصل عمل اینویو، اصل اتصال، و … .«اقرار» به معنی پذیرفتن آن شروط توسط مخلوق یا نمایندهی مخلوق است.
بنا بر اصل کرم یکتایی، هرچه از یکتا میتراود، خیرِ مطلق و به منظور کمک به مخلوق است تا مخلوق آسانتر بتواند سیر کمال خود را انجام دهد و به اقیانوس حقیقت بپیوندد و در نیکبختی تام جاودان گردد. از سویی، تا خالق «حقی» برای مخلوق در نظر نگیرد، مخلوق نمیتواند از آن برخوردار شود. به بیان دیگر، «شرط»، همان حقوقی است که خالق برای مخلوق در نظر میگیرد و مخلوق اجازهی دسترسی به آنها مییابد.
شرط و اقرار، در معنی اصطلاحیِ خود، عموماً به قراردادهای خالق با مخلوق اطلاق میشود، از قبیل بیابسها، از جمله بیابس ازلی یا خاوندکاری که در قرآن مجید در آیهی ۱۷۲ از سورهی اعراف به آن اشاره شده است(۲). عهد و میثاق، به هر پیمان دیگری از قبیل پیمان برادری، پیمان سر سپردن (تجدید پیمان)، پیمان دوستی و غیره گفته میشود.
- مفهوم «کلاس» در معنای وسیعتر و عمیقتر آن، شامل هر گونه فضای آموزشی میشود، چه واقعی و چه مجازی.
- ترجمه آن چنین است: زمانیکه پروردگارت از اولاد آدم از پشتهایشان فرزندانشان را بگرفت و آنها را بر خودشان گواه خواست که مگر من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: آری،گواهی میدهیم، تا روز قیامت نگویند ما از این مطلب غافل بودهایم.