• فصل هشتم

    ذكر بعضی از یاران برجسته‌ی سلطان اسحق

    نظر به این‌كه ذكر نام بعضی از یاران مذكوره در فصل هفتم ضمن مطالب آتی لازم می‌آید، اینك در این‌جا می‌نگارد:

    اول – هفتن: ۱- سید خدر شاهوی ملقب به بنیامین (۱) و پیر بنیامین ۲- مو سیاوه (مخفف موسی سیاوه) یعنی (موسی سیاه‌چُرده) ملقب به داود (۲) و یار داود ۳- ملاركن‌الدین دمشقی ملقب به موسی و پیرموسی (۳) ۴- مصطفی (۴) ، كنیه‌اش مصطفی داودان ۵- خاتون (دایراك) ملقبه به خاتون رمزبار (۵) (خاتون رضبار هم گویند همچنین بعضی رمزیار هم گفته‌اند) ولی صحیح همان رمزبار است كه مادر سلطان اسحق است ۶- شاه ابراهیم (۶) ملقب به ملك طیّار ۷- حسین ملقب به بابا یادگار، شاه یادگار (۷) هم گویند. و به اعتباری بنیامین و داود و پیرموسی را یِرِیْ مَرْدْ (۸) و مصطفی و شاه ابراهیم و بابا یادگار یِرِیْ تنْ (۹) گویند. یَری یا یِری (به فتح و كسر یابه لفظ كردی اورامانی به معنی عدد سه است كه یری مرد یعنی سه مرد و یری تن یعنی سه تن است. و به اعتبار دیگر

    ۴-Mostafâ ۳-Pîr mûsí ۲-Dâvûd ۱-Benyâmîn
    ۷-Shâh yâdegâr ۶-Shâh Ebrâhîm ۵-Khâtûn Ramzbâr
    ۹-Yerî Tan ۸-Yerî mard
  • ۴۹
    فصل هشتم

    پیربنیامین و یار داود و پیرموسی و مصطفی (چهار مَلَك) (۱) همچنین (چهار جسد) نیز گفته‌اند، و هر یك منصب خاصی از طرف سلطان داشته‌اند بدین ترتیب: ۱- بنیامین به سمت پیری بر عموم اهل حق ۲- داود به سمت دلیلی بر عموم اهل حق (ذكر پیر و دلیل به جای خود می‌آید) ۳- پیرموسی به سمت دفترداری و منشی سلطان ۴ – خاتون رمز بار علاوه بر این‌كه مادر سلطان و شفیع یاران و رئیس جامعه‌ی نسوان اهل حق بوده است، اداره كردن امور نذورات مطبوخه مستقیماً تحت نظر داشته ۵- مصطفی ریاست امور انتظامات را داشته ۶ و ۷ – شاه ابراهیم و شاه یادگار نیابت سلطنت عرفانی سلطان را داشته‌اند، به همین مناسبت سلطان كه خودش لقب شاهی معنوی دارد آنان را هم شاه خطاب فرموده ‌است.

    در این‌جا از لحاظ روشنی مطالب لازم به توضیح است بر این‌كه، قبل از شاه ابراهیم و بابا یادگار، اشخاص دیگری مقام آنان را داشته‌اند بدین تفصیل:

    (الف) – مقام شاه ابراهیم قبل از تولد او، حسین‌بگ جَلْد (۲) پدر خاتون رمزبار آن مقام را داشته، و جلد به این مناسبت گویند چون رئیس گروهی از عشایر جاف (۳) كردستان به نام ایل جَلْد بوده، بعد از رحلت حسین بیگ شخصی به نام هَیْبت (۴) به قالب طبیعت پای نهاده جای‌ گزین حسین بیگ شده. پس از رحلت هیبت آن‌وقت شاه ابراهیم پا به عرصه‌ی وجود گذاشته و حائز مقام گشته.

    (ب)- مقام بابا یادگار، بدواً اِیوَّتْ اردبیلی معروف به اِیوَّتْ

    ۴- Haybat ۳-Jâf ۲-Hoseyn Bag Jald ۱-Cahâr malak
  • برهان‌الحق
    ۵۰

    حشّار (۱) (یعنی حَشر یافته) یا هُشیار بوده، پس از چندی رحلت، در قریه‌ی شیخان محل اقامت سلطان اسحق مدفون، كه اهل حق مرقد فعلی سلطان اسحق را با ایشان یكی دانند و حكایاتی (۲) در این خصوص دارند. پس از رحلت وی شخصی به نام عالی‌قلندر موجود گشته مقام ایّوتی را داشته. بعد از چندی مخالفین او را شهید كردند آن‌گاه بابا یادگار به وجود آمده، با حائز بودن همان مقام در ردیف هفتن قرار گرفت، و بعد از چندی نیز مانند عالی‌قلندر شهید شد. مرقدش در محلی است به نام سرانه، واقع در كوه دالاهو، منطقه استان كرمانشاهان. این نیز ناگفته نماند روایتی هست، به فاصله‌ی بین حسین بیگ و شاه ابراهیم همچنین ایوّت و بابا یادگار علاوه بر هیبت و عالی‌قلندر، اشخاص دیگر هم ذی‌مقام بوده‌اند ولی چون روایت ضعیف به نظر آمد از ذكر آن صرف‌نظر شد.

    دوم- هفتوانه: ۱- سید محمّد ۲- سید ابوالوفا ۳- حاجی بابُو عیسی (حاجی بابو حُسین هم گویند) ۴- میر سُور (یعنی میر سرخ‌رنگ) ۵- سید مُصفّا ۶- شیخ شهاب‌الدّین ۷- شیخ حبیب‌شه (شیخ حبیب‌شاه هم گویند)، كه شیخ حبیب‌شه از نسوان و جزء ندیمه‌های خاتون رمزبار و از محارِم (۳) سلطان اسحق بوده ‌است. و خاتون رمزبار علاوه بر حبیب‌شه، ده خاتون دیگر ندیمه داشته ‌است، همگی تارك دنیا و به تمام معنی پارسا بوده‌اند. ضمناً مخفی نماناد شاه

    • ۱- Ivat Hashshâr
    • ۲- مستندات ردیف ۲۰٫
    • ۳- محارم در این‌جا كسانی را گویند كه شرعاً نكاحشان حرام باشد مانند مادر و خواهر و دختر و امثالهم.
  • ۵۱
    فصل هشتم

    ابراهیم در ردیف هفتن فرزند سید محمد است.

    سوم- هفت نفر قوّل‌طاس: ۱- قُلی ۲- شهاب‌الدین (سوای شیخ شهاب‌الدین هفتوانه است) ۳- شاه كرَم ۴- شاه نظر ۵- عیسی یا (سلمان) ۶- شاهمراد ۷- پیردلاوَر.

    توضیح آن‌كه مُوسِی و عِیسِی از اسامی فوق شاید در اصل مُوسی و عِیسی بوده‌اند ولی چنین مصطلح شده ‌است، هر دو (با سین مكسوره و یاء ساكنه) می‌خوانند.

    بقیه‌ی اسامی سایر یاران به دو علت زیر مذكور نگردید:

    اولاً – از قسمت نود و نُه پیر به بعد ثبت نام آنان در دفاتر اهل حق دیده نشده.

    ثانیاً – قسمت‌های ماقبل نود و نُه پیر هم یعنی از هفت هفتوانه تا نود و نُه پیر كه نام‌نویسی شده‌اند اختلافات زیادی مشاهده می‌شود، از این‌رو مورد اطمینان نیست. مضافاً لزومیتیّ هم به ذكر نام فرد فرد هر یك از آنان در این رساله كه پایه‌اش روی اختصار است به نظر نمی‌رسد. فقط آنچه مسلم است پِیررُستم ریاست هفتاد و دو پیر را داشته و نریمان و عابِدیِن نیز هر یك بر یك قسمت ریاست داشته‌اند و كنیه و لقب هر یك از این قرار است:

    ۱- پیررستم سُو (۱) سرحلقه‌ی هفتاد و دو پیر (سُو): نام محلی است. (سرحلقه) یعنی سرسلسله یا سردسته.

    ۲- عابدین ‌باش چاوُوش (۲) : (باش) به تركی سر را گویند. (چاوُوش) به فارسی نقیب قافله و لشكر است.

    ۳- نَریِمان گورَهْ‌سوار (۳) یا نریمان طبردار: (گوره) به كُردی

    ۳-Narîmân ۲- Abedîn Bâsh Câvûsh ۱- Pîr Rostam Sû
    Gaora Savâr
  • برهان‌الحق
    ۵۲

    بزرگ، سوار هم به فارسی معلوم است. (طبر) و طبرزین به عربی یك نوع سلاح می‌باشد. در فارسی هم تبر و تبرزین گویند.

    باری پس از استقرار سلطان در ایران منطقه‌ی اورامان قریه‌ی شیخان و تشكیل طبقات یاران مندرجه در فصل ششم و هفتم این كتاب و تجدید بیابس ساج ناری به نام بیابس پردی وری (كه ذكرش قبلاً گذشت) اینك بعضی از نكات مهمه‌ی آن بیابس در فصل‌های آتی بیان می‌شود.