سؤالات مربوط به فصل دهم
«سر سپردن»
خلاصهی سؤالات:
۱- پادشاه، پیر، دلیل، مرشد، استاد.
۲- ایراد به شدّ و سكهی محمدی.
۳- اهل حق چكیدهای كه یقین به سر سپرده شدن خود ندارد.
۴- منظور از پاینداز چیست؟
۵- منظور از شد مخفی چیست؟
مشروح سؤالات و جوابها:
سؤال ۱- در فصل دهم اشاره به پادشاه و پیر و دلیل دارد، ولی ذكری از مرشد و استاد نیامده است. لطفاً مراتب هر یك از پادشاه و پیر و دلیل و مرشد و استاد را از نظر اهل حق مرقوم فرمایید.
جواب- پادشاه مقام خداوندی است و از همه بالاتر است. چنانكه در اول قرآن سورهی حمد میفرماید: «مالك یومالدین» یعنی پادشاه روز جزا. همچنین در چندین جای دیگر قرآن خدا را به نام مالك و ملك یعنی پادشاه نامیده شده، ولی به اصطلاح اهل حق پادشاه را حضرت سلطان حقیقت و سایر اشخاصی كه در مرتبه و مقام او هستند مینامند.
- ۴۴۲برهانالحق
البته پادشاه خواندن این اشخاص هم بدین مناسبت است؛ اهل حق آنان را مظهر و جلوهگاه ذات خدا میدانند، یعنی آینهی خدانما هستند.
بعد از پادشاه مقام پیر است، یعنی پیربنیامین و جانشینان او.
بعد از پیر مقام دلیل است، یعنی داود و جانشینان او.
بعد از دلیل مقام مرشد است، یعنی دیدهداران.
بعد از مرشد مقام استاد (به طور مضاف) است، یعنی پیشوایان و كلامخوانان واقعی. استاد كلمهای است اعتباری كه به دو صورت استعمال میشود: صورت اول به طور مضاف بر كلمه دیگر؛ یعنی هر كسی در فنی مهارت كافی پیدا كرد استاد در آن فن نامیده میشود، مانند استاد كلامخوان، استاد طنبور، استاد نقاشی، استاد ادبیات و غیره. صورت دوم، استاد به طور مطلق و بدون مضاف بر كلمهی دیگر اگر گفته شد، از همه بالاتر است و منظور علی (ع) میباشد و كسانی كه در عرض ایشان هستند.
بنا به مراتب فوق، قطع نظر از اصطلاحات اهل حق، به طور كلی مقامات پادشاه و پیر و دلیل و مرشد و استاد هر یك به ترتیبی كه ذكر شد، اولی مقدم و بالاتر بر دومی است بدین توضیح: از همه بالاتر پادشاه و از همه پایینتر استاد (به طور مضاف) است. زیرا چنین استادی فقط آموزنده میباشد و علم دیانت را بر شنونده یاد میدهد، خواه بر شنونده مؤثر واقع شود یا خیر. ولی مرشد همان علم دیانت را بر شنونده با اثری كه در كلام او هست مؤثر میدارد. بعبارةٍ اُخری شنونده را رشد و نمو معنوی داده و قلب ماهیت كرده، از جهل هوی و هوس نفسانی رها ساخته، برای طی طریق حقیقت آمادهاش مینماید.
- ملحقات۴۴۳
پس بین مرشد و استاد (به طور مضاف)، عموم خصوص مطلق وجود دارد، یعنی هر مرشدی استاد هم هست، ولی هر استاد ممكن است مرشد نباشد.
بالاتر از مقام مرشد مقام دلیل است. زیرا وقتی مرشد كسی را ارشاد كرد و آماده برای طی مراحل سلوك نمود، آنوقت تحویل دلیل داده میشود كه دلیل برای آن شخص، رهنما و دستگیر و یاور میشود تا به حدی كه مراحل لازمه را به انتها رسانیده، تحویل پیر شود. پس هر دلیل مرشد و استاد به معنی اعم هم هست، ولی ممكن است هر مرشد و استادی دلیل نباشند.
اما پیر كه از دلیل هم مقامش بالاتر است فقط شخص هدایت شده را به پادشاه میرساند، یعنی به حق ملحق مینماید و معنی حقیقت را به او میفهماند تا از كرم پادشاه نشئه حقیقت به وی چشانده شود.
سؤال ۲- به طوری كه اطلاع دارید بیابس حقیقی و سر دادن از عهد و میثاق ازلی در میان دُر با یاران هفتن برقرار گردیده و در دورهی سلطان هم تجدید شده. حضرت آقا، حال بیاوبس ازلی كجا و دورهی پیغمبر كجا كه در فصل دهم برهانالحق مرقوم داشتهاید دستمال سفید یاد شده و سكهی محمدی بایستی در مراسم جوز باشد؟
جواب- راجع به سر سپردن كه ایراد شده: «بیابس ازلی كجا دورهی پیغمبر كجا… الخ»:
البته اگر توجه به قضیهی بیابس در فصل هفتم (صفحهی ۴۳ سطر ۸) كتاب برهانالحق فرموده باشند این ایراد مرتفع است. زیرا بیابس
- ۴۴۴برهانالحق
اول را عالم ذر به نام بیابس خاوندگاری و سایر بیابسها تا دورهی پردی وری ذكر گردیده است. مسلم است هر جایی بیابس باشد سر- سپردن هست و لازم و ملزوم یكدیگرند «چون كه صد آمد نود هم پیش ما است».
و راجع به دستمال و سكهی پای جوز هم در برهانالحق فلسفهی آن به استناد آیات قرآنی ذكر گردیده. به علاوه منظور از تألیف برهان- الحق این بوده، عقاید و آداب و رسوم مختلفهی بین اهل حق را بدون اظهار نظر بر صحت و سُقم آنها نوشته شود، تا هر گروهی به هر یك از آن دستورات معتقد هستند و عمل مینمایند آگاه باشند، آنوقت قضاوتشان با حضرت سلطان است، زیرا وظیفهی بنده بیش از این نبود و نیست.
سؤال ۳- در ابتدای فصل دهم برهانالحق میفرماید: «هر فردی از افراد اهل حق… مكلف است سر بسپارد و الا اهل حق به شمار نمیآید». حال اهل حق چكیدهای مشكوك است كه آیا در طفولیت سرش سپرده شده یا خیر و به هر كس هم مراجعه میكند اطلاع صحیحی به دست نمیآورد، تكلیفش چیست؟ و در صورت سر سپردن مجدد آیا به خاندان پیر آبا اجدادش باید سر بسپارد یا به خاندان دیگر؟
جواب- كسی كه مشكوك است بر اینكه آیا سرش سپرده شده یا خیر باید احتیاط كند، یعنی تشریفات جوز سر را كاملاً فراهم نماید، و در وقت دعای جوز باید خودش یا وكیلش به حضور جم بگوید: «ای صاحبجمع اگر سرم (یا سر موكلم) قبلاً سپرده شده است این
- ملحقات۴۴۵
جوز پاینداز آن جوز باشد، و الا به جای جوز سر سپردن حساب بفرمایند» سید پیر هم با جمعنشین آمین بگویند، سپس برای همان خاندانی كه پیر آبا اجدادش میباشد سرش بسپارند، صحیح است.
سؤال ۴- در جواب سؤال قبل مرقوم فرموده بودید: «این جوز پاینداز آن جوز باشد» معنی پاینداز چیست؟ و آیا تشریفات مجدد جوز شامل خدمت هم میشود یا همان جوز تنها كافی است؟
جواب- معنی (پاینداز) خدماتی است كه اشخاص ضمن استقبال به تشریففرمایی شخص بزرگی انجام میدهند. مثلاً در جلو پای او گاو و گوسفند ذبح میكنند و امثالهم. و در این مقام هم كه آداب جوز اجراء میگردد، اگر جوز سرش قبلاً سپرده شده باشد، جوز و نذوراتی كه مجدداً مصرف میشود حكم پاینداز خواهد داشت، زیرا هدیهی پیشكشی در مقابل جلب رضایت صاحبكرم است.
و نیز منظور از تشریفات جوز هم، تمام نذورات جوز از قبیل خدمت و نیاز پای جوز و دستمال و غیره میباشد.
سؤال ۵- در فصل دهم برهانالحق، صفحهی ۶۲ سطر ۵ مینویسد: «شد مخفی منزل اول بود… الخ»، منظور از شد مخفی چیست؟
جواب- شدّ در لغت عربی معانی مختلفه دارد و در اینجا به معنی انعقاد و استواری میآید. چون به اصطلاح عرفا كه اهل حق هم از آن جمله است، بستن عهد و پیمان را به وسیله جوز و دستمال انجام
- برهانالحق۴۴۶
میدهند. آن دستمال را به جای گره دادن رشتهی ایمان به مبدأ حقیقت، اسمش «شدّ» گذاشتهاند، و مخفی هم به معنی پوشیده و پنهان است. مقصود از شدّ مخفی یعنی آن رشتهی پیمان باطنی كه در نظر ظاهربین سرّ آن پوشیده است.